بیست و نهم جمادی الاولی
وفات محمد بن عثمان عمری
وفات دومین نائب خاص امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
جناب ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری(ع) در چنین روزی واقع شده است.
بیست و هفتم جمادی الاولی
وفات جناب عبدالمطلب(ع)
در هشتمین سال ولادت پیامبر(ص) حضرت عبدالمطلب از دنیا رفت.
لازم به ذکر است که بنابر فرمایش علامه مجلسی در مراة
العقول، ۸ سال و ۲ماه و ۱۰
روز از سن مبارک رسول الله(ص) گذشته بود که عبدالمطلب(ع) از دنیا رفت، اگر سال
قمری باشد روز رحلت ۲۷ جمادی الاولی است و اگر مراد سال شمسی باشد تقربیا ۲۷ شعبان
می شود. قول دیگر وفات آن حضرت روز دهم ربیع الاول است.
التماس دعا!
سیزدهم جمادی الاولی
شهادت حضرت فاطمه(س)
شهادت مظلومانه و جانگداز حضرت ام الائمه النجباء صدیقه کبری
فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در مدینه ۷۵ روز پس از رحلت پیامبر(ص) واقع شده است.
اقوال دیگر درباره شهادت حضرت در سوم جمادی الثانی خواهد آمد.
در شب چهاردهم امیر المومنین(ع) به همراه جمعی قلیل از
گلهای سر سبد اصحاب، بدن مطهر صدیقه کبری(س) را به خاک سپرد.
به سند صحیح از حضرت صادق(ع) روایت شده است که حضرت فاطمه(س)،
۷۵ روز بعد از پیامبر(ص) زنده بود. بنابر مشهور که وفات آن حضرت در ۲۸ صفر باشد،
شهادت حضرت صدیقه(س) در ۱۳ یا ۱۴ یا ۱۵ جمادی الاولی می شود در این سه روز زیارت
آن حضرت مناسب است.
دهم جمادی الاولی
جنگ جمل
در سال 36 هجری در چنین روزى، جنگ جمل اتفاق افتاد(2) و
بصره فتح شد و نزول نصر از خداوند کریم بر امیرالمؤمنین علیه السلام واقع شد.(3)
کفعمى رحمه الله 15 این ماه را روز جنگ جمل مىداند.(4)
ابتداى این واقعه از آنجا شروع شد که
بعد از بیعت مردم با امیرالمؤمنین علیه السلام، طلحه و زبیر به بهانه عمره از
مدینه خارج شدند و به عایشه پیوستند. عبداللَّه بن عامر که قبلاً عامل عثمان در
بصره بود و از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام عزل شده بود، به مکه آمد و شترى که
دویست دینار خریده بود براى عایشه آورد و به طرف بصره حرکت کردند تا به این شهر
رسیدند. پس از ورود، به خانه عثمان بن حنیف عامل امیرالمؤمنین علیه السلام ریختند
و او را اسیر کردند و بسیار کتک زدند.
امیرالمؤمنین علیه السلام براى
مقابله با آنها به طرف بصره حرکت فرمودند. در این جنگ همراه امیرالمؤمنین علیه
السلام، امام حسن و امام حسین علیهما السلام و همچنین محمد حنفیه و عبداللَّه بن
جعفر و اولاد عقیل و عدهاى از جوانان بنىهاشم همراه با عمار و ابوایوب انصارى و
عدهاى از مهاجر وانصار بودند. 80 نفر از اصحاب بدر، 250 نفر از کسانى که با
پیامبر صلى الله علیه و آله در بیعت شجره شرکت کرده بودند و 1500 نفر از سایر
اصحاب پیامبر صلى الله علیه و آله شرکت کردند.(5)
مسلم مجاشعى را همراه با قرآنى
فرستادند که بصریان را به حکم قرآن بخواند، ولى آنها مسلم را هدف تیر ساختند و
شهید کردند. بعد از موعظههاى عمار و فرمایشات امیرالمؤمنینعلیه السلام، در دهم
جمادى الاولى جنگى را که عایشه شروع کرده بود ادامه دادند و امیرالمؤمنینعلیه
السلام در مقام مقابله با آنها برآمدند. در این جنگ از لشکر امیرالمؤمنینعلیه
السلام که 20 هزار مرد جنگى بودند پنج هزار نفر شهید شدند، و از لشکر عایشه که 30
هزار نفر بودند 13000 نفر کشته شدند.(6)
آخر الامر که پیروزى نصیب لشکر
امیرالمؤمنین علیه السلام شد، حضرت کنار هودج عایشه آمدند و فرمودند: «اى حمیرا،
پیامبر تو را امر کرده بود که به جنگ من بیرون آیى؟ آیا تو را امر نفرمود که در
خانه خود بنشینى و بیرون نیایى؟ بخدا سوگند، انصاف ندادند آنانکه زنهاى خود را پشت
پرده پنهان داشتند و تو را بیرون آوردند». محمد بن ابىبکر خواهرش را از هودج
بیرون کشید. امیرالمؤمنینعلیه السلام دستور داد او را به خانه صفیه دختر حارث بن
ابىطلحه ببرند و بعد او را به مکه و از مکه به مدینه فرستاد. در این جنگ زید بن
صوحان که از بزر گان لشکر و شیعیان امیرالمؤمنین علیه السلام بود شهید شد و آن
حضرت بالاى سرش آمده فرمودند: «اى زید، خدا رحمتت کند که تعلقات دنیوى تو اندک
بود، و امداد تو در دین بسیار بود».
تحویل پیراهن امام حسین(ع) به حضرت زینب(س)
در این روز حضرت زهرا علیها السلام پیراهن ابراهیم خلیل الرحمن
علیه السلام را به زینب کبرى علیها السلام دادند و فرمودند: «هنگامى که برادرت
حسین علیه السلام این پیراهن را از تو خواست، بدانکه ساعتى بیشتر مهمان تو نیست،
و سپس به بدترین حالات به دست اولاد زنا کشته مىشود». این برنامه سه روز قبل از
شهادت حضرت زهرا علیها السلام بود.(۷)
---------------------------------------------
1) نک: الفتوح (ابن اعثم کوفی)، ص 398؛ أنساب الأشراف – ترجمة
امیرالمؤمنین(ع) - (بلاذری)، ص 129؛ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص 577؛ الجمل (شیخ
مفید)، ص 179 و وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 239.
2) تتمة المنتهى: ص 22 - 17. فیض العلام: ص 239.
3) مسار الشیعة: ص 31. بحار الانوار: ج 97 ص 384. مصباح کفعمى: ج 2 ص 597 . العدد
القویة: ص 53 . مصباح المتهجد: ص 733.
4) مصباح کفعمى: ج 2 ص 597 .
5) بحار الانوار: ج 32 ص 183.
6) بحار الانوار: ج 32 ص 211 196 174. منتخب التواریخ: ص 161 - 159.
تعداد شهداى لشکر امیرالمؤمنین علیه السلام را هزار و هفتاد نفر و نیز هزار و
هفتصد نفر و به قولى چهار هزار نفر هم گفتهاند.
۷) وقایع الشهور: ص 95.
ششم جمادی الاولی
جنگ موته
در
سال هفتم هجرت در چنین روزى جنگ موته به وقوع پیوست. تعداد مسلمین در این جنگ سه
هزار نفر و تعداد کفار صد هزار نفر بود.
این جنگ از آنجا آغاز شد که حارث بن امیر ازدى که
حامل نامهاى از پیامبر صلى الله علیه و آله به قیصر روم بود، در زمینهاى موته به
دستور شرحبیل بن عمرو سردار لشکر روم دستگیر شد و دستهاى او را بستند و گردنش را
زدند. پیامبر صلى الله علیه و آله از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شدند و لشکرى به
موته روانه فرمودند.
در این جنگ پیامبر صلى الله علیه و آله و
امیرالمؤمنین علیه السلام حضور نداشتند و آن حضرت سه امیر به ترتیب بر لشکر قرار
دادند و فرمودند: «هر یک شهید شدند دیگرى امیر لشکر باشد. جعفر بن ابىطالب، زید
بن حارثه، عبداللَّه بن رواحه».
شهادت سه فرمانده
هر سه این بزرگواران شهید شدند. اول جناب جعفر به
میدان آمد و بعد از مبارزه دلیرانهاى دو دست آن حضرت را قطع کردند، و با اینکه
جراحتهاى زیادى بر بدن جناب جعفر وارد شده بود، اما بواسطه هیبت و شجاعتهاى آن
حضرت در میدان، کسى جرأت جدا کردن سر آن حضرت را نمىکرد. لذا دشمن دفعةً حمله کرد
و بدن آن حضرت را با نیزه از زمین بلند کردند. در همان لحظه پیامبر صلى الله علیه
و آله در مدینه بر فراز منبر تشریف داشتند و ماجرا را براى مردم بیان مىفرمودند.
ناگهان صورت مبارک را به طرف آسمان بلند کردند و در حق جعفر دعا فرمودند. خداوند
دو بال به آن بزرگوار عنایت فرمود که با ملائکه در بهشت پرواز مىکند.
پس از شهادت هر سه امیر تعیین شده از طرف پیامبر
صلى الله علیه و آله، را در یک قبر دفن کردند. از خبر شهادت جناب جعفر، پیامبر صلى
الله علیه و آله بسیار گریستند و دستور دادند تا سه روز غذا به منزل جعفر ببرند.
سوابق جعفر
اولین مردى که بعد از على علیه السلام به امر
جناب ابوطالب علیه السلام پشت سر پیامبر صلى الله علیه و آله نماز خواند، جناب
جعفر بود. او از برادرش امیرالمؤمنین علیه السلام ده سال بزرگتر بود.
در حبشه هنگامى که عمروعاص و دیگران قصد داشتند
نجاشى را راضى کنند که جعفر و همراهانش را تحویل دهد، او آیاتى از کتاب الهى تلاوت
نمود که نجاشى و اطرافیانش گریستند. عمروعاص چندین بار خواست جعفر و مسلمانان را
نزد نجاشى افرادى نادرست جلوه دهد ولى نتیجه بر عکس شد و احترام آنها نیز نزد
نجاشى بیشتر شد، مخصوصاً زمانى که آیات در رابطه با حضرت عیسى علیه السلام قرائت
شد.
آخر الامر عمروعاص غذایى مسموم تهیه کرد و براى
جعفر فرستاد که آن حضرت را شهید کند، ولى گربهاى آمد و از آن غذا مختصرى خورد و
بقیه غذا ریخت و آن گربه هم مُرد، و توطئه عمروعاص فاش شد.
در روز فتح خیبر، جعفر به همراه همسرش و دیگر
مسلمانان به مدینه آمدند، و پیامبر صلى الله علیه و آله از آمدن آنان بسیار خوشحال
شدند و فرمودند: «نمىدانم به کدام خوشحالتر باشم: به فتح خیبر یا به آمدن
جعفر»؟!(1)
1) منتخب التواریخ: ص 58 - 57 . سیرى در شرح ابن ابىالحدید: ج
2 ص 414 - 410 . وقایع الشهور: ص 94.
پنجم جماد الاولی
ولادت با سعادت حضرت زینب(سلام الله علیها)
ولادت با سعادت حضرت زینب(س) در مدینه طیبه در سال پنجم یا ششم
هجری در این روز واقع شده است.
اقوال دیگر در ولادت آن حضرت عبارت است
از پنج جمادی الأولی سال ششم هـ، ماه رمضان سال ششم هـ، دهه آخر ربیع الثانی در
سال پنجم، ششم یا هفتم هـ .
پدر بزرگوار آن حضرت امیرالمومنین(ع)
و مادر گرامی اش حضرت صدیقه طاهره(ع) است. همسر آن حضرت جناب "عبدالله بن
جعفر بن ابی طالب" و فرزندان آن حضرت، علی، عون، عباس، محمد و ام کلثوم هستند
که عون و محمد در کربلا به شهادت رسیدند.
کنیه آن مخدره "ام کلثوم"،
"ام عبدالله" و "ام الحسن" است، اما کنیه های خاص حضرت ام
المصائب، ام الرزایا و ام النوائب است.
القاب آن مخدره بسیار است، از جمله:
عقیله بنی هاشم، عقیله الطالبیین، صدیقه صغری (اشاره به مادرش که صدیقه کبری است و
پدرش که صدیق الأکبر است)، عصمت صغری، ولیة الله، الراضیة بالقدر و القضاء، صابرة
البلوی من غیر جزع و لا شکوی، امینة الله، عالمة غیر معلمة، فهمة غیر مفهمة،
محبوبة المصطفی(ع)، ثانیة الزهراء(س) الشریفة.
از نسل علی فرزند حضرت زینب(ع) که
معروف به زینبی است فرزندان زیادی به دنیا آمده اند، که سیوطی "رساله
زینبیه" را درباره آنها تألیف کرده است.
ماجرای ولادت حضرت
هنگام ولادت آن حضرت، پیامبر(ص)، در
سفر بودند امیرالمومنین(ع) برای نامگذاری این مولود فرمودند: بر پیامبر(ص)
سبقت نمی گیرم. تا آنکه حضرت آمدند و منتظر وحی شدند. جبرئیل نازل شد و عرض کرد:
خداوند سلام می رساند و می فرماید: این دختر را "زینب" نام بگذار، چه
اینکه این نام را در لوح محفوظ نوشته ایم.
پیامبر(ص) حضرت زینب(س) را طلب کرده
بوسیدند و فرمودند: وصیت می کنم به حاضرین و غایبین که این دختر را به خاطر من پاس
بدارید، که همانا وی به خدیجه کبری(س) مانند است. سکینه و وقار آن حضرت را به
خدیجه کبری(ع) و عصمت و حیائش را به فاطمه زهرا(س) و فصاحت و بلاغتش را به علی
مرتضی(ع) و حلم و بردباریش را به حسن مجتبی(ع) و شجاعت و قوت قلبش را به حضرت
سیدالشهداء(ع) همانند نموده اند.
"ابن حجر" در کتاب "اصابه" و "ابن
اثیر" در کتاب "اسد الغابه" در حالات آن حضرت نوشته اند: در مجلس
"یزید" لعنت الله علیه حضرت در کرم و بصیرت و حلم مشهور خاندان بنی هاشم
و عرب بوده و بین جمال و جلال، سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت جمع کرد. شبها در
عبادت بود و روزها روزه و او به اهل تقوی معروف بود