مجموعه فرهنگی یاس کبود

این وبلاگ جهت انتشار مطالب مذهبی و بیان آموزه های والای دین مبین اسلام و همچنین برنامه های این مجموعه فرهنگی به استحضار می رسد. ضمن عرض خیر مقدم، حضورتان را گرامی می داریم.

مجموعه فرهنگی یاس کبود

این وبلاگ جهت انتشار مطالب مذهبی و بیان آموزه های والای دین مبین اسلام و همچنین برنامه های این مجموعه فرهنگی به استحضار می رسد. ضمن عرض خیر مقدم، حضورتان را گرامی می داریم.

محرم الحرام در آیینه تاریخ


تتمه محرم


نوشت صحیفه ملعونه

در این ماه در سال ۱۱ هـ صحیفه ملعونه دوم نوشته شد و به امضاء منافقین رسید. محتوای آن چنین بود که نگذارند خلافت و امامت مسلمین بعد از پیامبر(ص) به علی بن ابی طالب(ع) برسد، و بر اساس آن مقدمات و زمینه های غصب خلافت و گرفتن بیعت از آن حضرت به هر صورت ممکن را فراهم نمودند. با نوشتن آن صحیفه اساس ظلم و ستم به اهل بیت(ع) را بنا نهادند، که به فرموده امام صادق(ع) : اذا کتب الکتاب قتل الحسین(ع). : هنگامی که صحیفه ملعونه نوشته شد امام حسین(ع) به شهادت رسید.

وفات ماریه قبطیه

در ماه محرم سال ۱۵ یا ۱۶ هـ ماریه قبطیه رحلت فرمود.

ماریه دختر شمعون قبطی بود که همراه با خواهرش شیرین و یک خواجه که برادر ماریه به نام ماپور بود و هزار مثقال طلا و بیست جامه حریر و درازگوشی به نام یعفور و قاطری به نام دلدل، در سال هفتم از سوی پادشاه اسکندریه به رسم هدیه خدمت رسول خدا(ص) فرستاده شد.

پیامبر(ص) ماریه را به همسری خود برگزید، و در محله علیه ـ که آ را مشربه ام ابراهیم می گویند. ـ منزلی برای آن حضرت تهیه کرد و خداوند جناب ابراهیم(ع) را از این بانو به آن حضرت عنایت فرمود.

حضرت امیر المومنین(ع) به خاطر ولادت ابراهیم(ع) بسیار اظهار سرور می فرمود و به آنان خدمت می نمود، و بدین جهت عایشه از حضرت امیر المومنین(ع) بسیار ناراحت و ملول بود.  از عایشه نقل شده که گفت: من به ماریه حسد می بردم، چون زنی بسیار زیبا بود. سر انجام این حسادت باعث شد که تهمتی به جناب ماریه زد و آیه ای در بقبیح این کار عایشه نازل شد، که در تفاسیر شیعه و سنی به تفصیل توضیح داده شده است. جناب ماریه بعد از پیامبر(ص) در مدینه طیبه رحلت فرمود.

 



بیست و نهم محرم

                                                             

رسیدن کاروان اسرا به شام

در این روز اسرای اهل بیت (ع) به حوالی شام رسیدند. ابراهیم بن طلحه بن عبدالله جلو آمد و به امام زین العابدین(ع) نزدیک شد، و کنیه هایی که از جراحت شمشیر های جنگ جمل در سینه ذخیزه کرده بود ظاهر ساخت و به حضرت گفت: دیدی غلبه با کیست؟ حضرت فرمود: اگز می خاهی بدانی غالب کیست صبر کن تا هنگام نماز اذان و اقامه بگو، آن وقت می دانی آوازه چه کسی تا قیامت باقی است.




بیست و هشتم محرم

                                                                   

ورود اسرای اهل بیت(ع) به بعلبک

بنابر نقلی ورود اسرای اهل بیت(ع) به شهر بعلبک و استقبال مردم آن شهر از نیزه داران با شکر و سـویق و آذوقه و علف در این روز بوده است، که حضرت ام کلثوم(س) با دیدن این منظره در حق آنان نفرین کردند.

وفات حذیقه بن یمان

جذیفه از بزرگان اصحاب پیامبر(ص) و از خواص اصحاب امیر المومنین(ع) بود. پدر حذیفه در جنگ احد اشتباها و به وسیله یکی از مسلمانان کشته شد.

حذیفه یکی از هفت نفری بود که بر صدیقه طاهره(س) نماز خواندند. او صحابه منافق را می شناخت. منافقینی که پس از غدیر خم توطئه قتل پیامبر(ص) را چیدند و می خواستند در بازگشت از غدیر خم در راهی که از کوه می گذشت شتر حضرت را بترسانند تا بر مد و حضرت به دره سقوط کند و به قبل برسد. اما جبرئیل این نقشه را به سمع مبارک نبوی رسانید.

پیامر(ص) چون به محل مورد نظر رسیدند، منافقین با چهره های بسته هر کدام ظرفی که داخل آن سنگریزه بود از بالا رها نموده و شروع به داد و فریاد و نعره زدن کردند. اما عمار مهار ناقه را گرفته بود و حذیفه هم در کنار آن حضرت بود و سرانجام نقشه آن کوردلان نقش بر آب شد.

پیامبر(ص) آن منافقین را به حذیفه معرفی فرمودند که عبارت بودند از اولی و دومی و سومی و ابو عبیده و معاذ بن جبل و سالم و معاویه و عمر و عاص و طلحه و سعد بن ابی وقاص و عبد الرحمن بن عوف و ابوموسی اشعری و مغیره بن شعبه و ابو هریره، و حذیفه همه را با خاطر سپرد. به همین دلیل بود که غاصبین خلافت بعد از آن واقعه از حذیفه می ترسیدند که مبادا آنان را به مردم معرفی کند.

لذا حذیفه بر جنازه هرکس حاضر نمی شد دیگران می فهمیدند که میت از منافقین بوده است. نکته جالب آنجا بود که دومی برای سر پوش گذاشتن بر نفاق  خویش و تبرئه خود، از حذیفه می پرسید:« اگر این شخص از منافقین است بگو تا من بر او نماز نخوانم»!!!!!!!

این بزرگوار چهل روز پس از خلافت ظهاری امیر المومنین(ع) در مدائن از دنیا رحلت فرمود. او قبل از رحلت به دو فرزندش صـفوان و سـعید وصـیت کرد کـه همیشه ملازم امیر المومنین(ع) باشند و ایشان هم به وصیت پدر عمل نمودند  تا در جنگ صفین به شهادت رسیدند.

تبعید امام جواد(ع) به بغداد

در سال ۲۲۰ هـ امام جواد(ع) به دستور معتصم از مدینه به بغداد تبعید شدند.

 

 



بیست و ششم محرم

                                                            

شهادت علی بن الحسین المثلث

در سال ۱۴۶ هـ علی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی(ع)، در سن ۴۵ سالگی در زندان منصور - که شب و روز در آن تشخیص داده نمی شد- در حال سجده و در حالیکه غل و زنجیر بر دست و پایش بود، به شهادت رسید.


 



بیست و پنجم محرم

                                                        

شهادت امام سجاد(ع)

در سال ۹۴ بنابر مشهور یا ۹۵ امام زین العابدین(ع) در سن ۵۷ سالگی با زهری که ولید بن عبدالملک یا هشام لعنهما الله به آن حضرت دادند به شهادت رسیدند. این در حالی بود که ۳۴ یا ۳۵ سال بعد از واقعه کربلا در مصائب جان گداز شهادت پدر و برادران و عمو و بستگان و اسارت عمه ها و خواهرانش، گریان بود.

امام باقر (ع) آن حضرت را تجهیز نمودند و در بقیع کنار قبر عموی مظلومش حضرت مجتبی(ع) به خاک سپردند. سال شهادت آن حضرت را به خاطر کثرت فوت فقهاء و علما «سنه الفقهاء» گفتند.

در شهادت آن حضرت اقوال دیگزی نیز وجود دارد: ۱۲ محرم، ۱۸ محرم، ۱۹ محرم، ۲ صفر.


 



بیستم محرم

                                                   

دفن بدن جون در کربلا

بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.

جون کسی بود که امیر المومنین(ع) او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب الوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المومنین(ع) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی(ع) و سپس به خدمت امام حسین(ع) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی! اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.

جون خود را بر قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا(ص) ، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟

جون با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت: آقای من بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا ابا عبدالله(ع)، لطف فرموده مرا بهشتی نماییدتا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون می گفت و گریه میکرد به حدی که امام حسین(ع) گریستند و اجازه دادند.

با آنکه جون پیر مردی ۹۰ ساله بود، ولی بچه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند. او به کنار خیمه ها برای خاحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت کرد و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتندو زخمهای فراوانی به او وارد کردند. هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود:«اللهم بیش و جهه و طیب ریحه و احشره مع محمد و آل محمد(ع): بارالها رویش را سفید و بویش را خاموش فرما و با خاندان عصمت(ع) محشورش نما.

از برکت دعای حضرت روی غلام مانند ماه تما درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود.


 



روز نوزدهم


                                           

در این روز اهل بیت سید الشهداء(ع) را از  کوفه به سوی شام حرکت دادند. زنهای غیر هاشمیه از انصار امام حسین(ع) که در کربلا اسیر شدند با شفاعت اقوام و قبایلشان نزد ابن زیاد از قید اسیری خلاص شدند، و فقط زنهای هاشمیات برای اسارت به شام برده شدند.

 



پانزدهم محرم

                                                     

فرستادن سر های مطهر شهدای به سوی شام

بنابر بعضی اقوال، در این روز سرهای مطهر اهل بیت عصمت و طهارت(ع) را به سوی شام حرکت دادند. البته بعدا اهل بیت(ع) سرهای مطهر را به بدنهای ملحق کردند.


 



سیزدهم محرم


                                                  اسرای اهل بیت(ع) در مجلس ابن زیاد

پس از آنکه اسرا و سرهای مقدس شهدا را در کوفه گردانیدند، ابن زیاد در کاخ خود نشست و دستور داد سر مطهر امام حسین(ع) را در برارش گذاشتند. آنگاه زنان و کودکان آن حضرت را به همراه امام سجاد(ع) - در حالیکه به طناب بسته بودند - وارد مجلس نموده، در برابر تخت آن ملعون ایستاده نگاه داشتند. در این حال درباریان آن ملعون به تماشا ایستاده بودند.

اسرای اهل بیت(ع) در زندان کوفه

پس از مجلس شوم ابن زیاد، اهل بیت(ع) را با غل و زنجیر وارد زندان کوفه نمودند.

خبر شهادت امام حسین(ع) در مدینه و شام

ابن زیاد به مدینه و شام نامه نوشت و خبر شهادت امام حسین(ع) را منتشر ساخت.

شهادت عبدالله بن عفیف

عبدالله بن عفیف ازدی بزرگواری از اصحاب امیر المومنین(ع) بود و در جنگهای جمل و صفین دو چشم خویش را از دست داده بود. لذا مشغول عبادت بود.

او هنگامی که شنید پسر زیاد ملعون به امیر المومنین و امام حسین(ع) نسبت کذب می دهد، از میان جمعیت برخاست و گفت: ساکت باش ای پسر مرجانه، دروغگو تویی و پدر تو که به تو این مقام را داد. ای دشمن خدا! فرزندان پیامبر(ص) را می کشی و در منابر مومنین اینچنین سخن می گویی؟ ماموران خواستند معترض او شوند که با کمک قبیله اش به خانه رفت، ولی بعد آمدند و خانه او را محاصره کردند. پس از رشادتهای او و دخترش دستگیر شد و همانطور که از خدا خواسته بود به دست بدترین خلق یعنی ابن زیاد به شهادت رسید.

 



دوازدهم محرم

                                              

دفن شهدای کربلا

روز دفن بدنهای مطهر سید الشهدا(ع) و اهل بیت و اصحاب آن حضرت، توسط امام سجاد(ع) به یاری جمعی از بنی اسد است.

ورود اهل بیت(ع) به کوفه

روز دوازدهم روز ورود اهل بیت(ع) با حالت اسارت به کوفه است. در این روز ابن زیاد فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه از خانه بیرون آید، و ده هزار سوار و پیاده بر تمام کوچه ها و بازارها موکل گردانید، که احدی از شیعیان امیر المومنین(ع) حرکتی نکند. سپس فرمان داد سرهایی را که در کوفه بود برگردانند و در پیش روی اهل بیت(ع) حرکت دهند، و با هم وارد شهر کرده در کوی و بازار بگردانند.

مردم با دیدن حالت زار ذریه پیامبر(ص) و سرهای بر نیزه و بانوان و مخدرات در هود جهای بدون پوشش، صدا به گریه بلند نمودند. زینب کبری، ام کلثوم، فاطمه بنت الحسین و امام زین العابدین(ع) به ترتیب با جگر های سوزان و قلوب دردناک ایزاد خطبه نمودند، که عده ای از لشکر با دیدن این اوضاع از کرده خود پشیمان شدند، اما هنگامی که خیلی دیر شده بود!!

روز شهادت حضرت سجاد(ع)

شهادت امام زین العابدین (ع) بنابر قولی در این روز در سال ۹۴ هجری در سن ۵۷ سالگی واقع شده است، و قول دیگر  ۲۵ محرم است که خواهد آمد.

 



یازدهم محرم


                                                          

حرکت کاروان اسرا از کربلا

عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند، و بر کشتگان سپاه خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد. وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر(ص) را بر شتران بی جهاز سوار کردند و سید سجاد(ع) را نیز با غل جامعه بر شتر سوار کردند. هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین(ع) افتاد، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به صیحه و ندبه برداشتند.

تشکیل مجلس ابن زیاد

روز یازدهم عمر سعد به کوفه آمد. ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند. سپس راس مطهر امام حسین(ع) را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.

حرکت اهل بیت امام حسین(ع) به سوی کوفه

عصر روز یازدهم اهل بیت(ع) را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند. لذا آن برزگواران داغدار و مصیبت زده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند. هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد،ّ و بسان فرماندهی که از فتوحات خویش جوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد.

 



شام غریبان


                                                     

شام غریبان کربلا

نخستین شب عزا و سوگ خاندان پیامبر(ص) پس از شهادت سید الشهداء(ع) است. شبی تیره تر از سیاهی! شبی جانسوز که در آن تلخترین لحظات بر خاندان امام حسین(ع) گذشت.

آیا می شود رنج و سوز و مصیبت بازماندگان حضرت را در آن شب بیان کرد و یا حتی تصور نمود؟  آیا کسی درک می کند که دیدگان خونفشان عمه امام زمان(عج) و اهل بیت چقدر و چگونه بر آن حضرت گریستند؟ آیا می تواند تصویر کند که آه و ناله سوزناک آن عزیزان چگونه بوده است؟

با چه زبانی و با چه لفظی می توان دلهای شکسته، قلبهای جریحه، ناله و نوای بلبلان بال و پر سوخته گلستان نبوی و علوی، و سوز دل یتیمان و بانوان حسینی را بیان کرد؟

شام غریبان است! کودکان یتیم که دیشب پدر داشتند، و بانوان بی سرپرست که دیشب سر پرست و کاشانه داشتند، امشب با آشیانه سوخته و دلهای داغدار، بدون سرورشان حضرت اباعبدالله(ع) چه می کنند؟

تفاوت بین این دو شب چقدر است: شب عاشورا و شب یازدهم؟ دیشب چه سالاری داشتند؟ دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد؟ دیشب چه کسانی در خیمه ها بودند؟ امروز اما بدن سر روی زمین است! آن شب چه کسی سرپرستی علویات و فاطمیات را برعهده داشت؟ زینب کبری(س) آن شب چه حالی داشت؟ از یک سو مراقبت از حجت خدا زین العابدین(ع) و همسران و یتیمان برادر، و از سوی دیگر به دنبال دختران گمشده!! همه اینها در سرزمینی که بدن برادرش و عزیزانش با آن وضع روی زمین افتاده باشند!

آه چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المونین(ع). « سلام علی قلب زینب الصبور و لسانها الشکور».

سر امام حسین(ع) در تنور خولی

شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسین(ع) در تنور منزل خولی بود در حالیکه نورانیت آن سر فضا را روشن نموده بود.

 



دهم محرم عاشورا


1.شهادت امام حسین(ع)

در این روز در سال ۶۱ هق که روز شنبه یا دوشنبه بوده، آقا و مولایمان حضرت اباعبدالله حسین(ع) در سن ۵۸ یالگی (و یا 56 و یا 57 سالگی) بعد از نماز ظهر، مظلومانه و با حالت تشنگی و گرسنگی در زمین کربلا به شهادت رسیدند. این روز، روز باریدن خون از آسمان است، و روزی است که شهادت اهل بیت و اصحاب امام حسین(ع) در آن به وقوع پیوسته است.

چهار هزار ملک در این روز به زمین کربلا برای نصرت آن حضرت آمدند، و چون اجازه نیافتند تا ظهور حضرت مهدی(ع) گریه کنان نزد قبر آن حضرت ماندگارند. در این روز ترک خوردن و آشامیدن بخصوص از غذا های لذیذ مناسب است.

2.شهادت حبیب بن مظاهر اسدی کوفی

3.شهادت مسلم بن عوسجه

4.شهادت حر بن یزید ریاحی

5.شهادت جون مولی ابی ذر القفاری

6.شهادت همسر وهب به دست رستم غلام شمر.

7.شهادت شبیه ترین مردم به رسول خدا(ص)، علی اکبر(ع) فرزند بزرگ سید الشهدا عموی ولا مقام صاحب الامر(عج)

8.شهادت قاسم بن حسن(ع)

9.شهادت عبدالله بن حسن(ع)

10.شهادت قمر منیر بنی هاشم، حضرت عباس بن علی بن ابی طالب(ع)

11.شهادت مولانا الرضیع باب الحوائج حضرت علی اصغر(ع)

12.آمدن ذولجناح با یال و کاکل خونین به سوی خیمه فاطمیات برای آوردن خبر شهادت آن حضرت.

13.ماتم و ناله و گریه پردگیان حرم بر سید الشهداء (ع) و اولاد و بستگان و اصحاب آن حضرت.

14.غارت اموال از خیام امام حسین(ع).

15.فرار فاطمیات و علویات در بیابانها بعد از شهادت آقا و سرورشان اباعبدالله(ع).

16.غارت کردن لباس و زره و .... از بدن مطهر شهدای کربلا.

17.جدا شدن سرهای مطهر امام حسین(ع) و اهل بیت و اصحاب با وفای آن حضرت.

18.به آتش کشیدن خیمه های آل الله، فرزندان رسول خدا و علی مرتضی و فاطمه زهرا(ع)

19.شهادت دختران کوچک در کنار خیمه ها.

20.گریه و ماتم بر سید الشهدا(ع) و عزای زمین و زمان، عرش و آسمان، جن و انس و ملک و وحوش بر آن حضرت.

در این روز ملکی ندا کرد: ای امت ظالمی که عترت پیامبر خود را کشتید، خداوند شما را موفق به درک عید فطر و قربان نفرماید.

21.راس مطهر امام حسین(ع) در کوفه

عصر عاشورا راس مطهر و نورانی امام حسین(ع) را توسط خولی بن یزید اصبحی ملعون و حمید بن مسلم ازدی به کوفه فرستادند.

22.خونین شدن ریشه هر گیاهی که از زمین می کشیدند، از مصیبت عظمای آن روز.

23. قیام حضرت مهدی(عج)

به روایتی حضرت بقیه الله الاعظم حجه بن الحسن العسکری(ارواحنا فداه) در این روز قیام خواهند کرد.

24.قتل ابن زیاد

ابن زیاد در روز عاشورای سال 67 هق به فرمان مختار به جزای ظاهری اعمالش رسید و کشته شد. حصین بن نمیر و جمعی از قتله امام حسین(ع) نیز همراه ابن زیاد به قتل رسدند.

ابن زیاد ملعون به دست ابراهیم پسر مالک اشتر نخعی کشته شد، و سر نحسش را برای مختار فرستادند. مختار هم سر او را برای امام زین العابدین(ع) فرستاد. هنگام وارد کردن سر ابن زیاد حضرت مشغول غذا خوردن بودند. لذا سجده شکر به جای آورده فرمودند:« روزی که ما را در مجلس غذای خود مشاهده کنم، همچنان که سر پدر بزرگوارم مقابل او بود و غذا می خورد. خداوند به مختار جزای خیر دهد که خونخواهی ما را نمود». سپس حضرت به اصحاب خود فرمود: همه شکر کنید.

 



نهم محرم



۱- محاصره خیمه ها در کربلا

امام صادق(ع) فرمودندة تاسوعا روزی بود که حسین(ع) و اصحابش را در کربلا محاصره کردند و سژاه شام بر قتال آن حضرت اجتماع نمودندُ و ژسر مرجانه و عمر سعد به خاطر کثرت سژاه و لشکری که برای آنها جمع شده بود خوشحال شدند و آن حضرت و اصحابش را ضعیف شمردند و یقین کردند که یاوری از برای او نخواهد آمد و اهل عراق حضرتش را مدد نخوهند نمود.(۱)

۲- آمدن امام نامه برای فرزندان ام البنین(ع)

در این روز شمر ملعون برای حضرت عباس(ع) و برادرانش امان نامه آورد.(۲) آن لعین خود را نزدیک خیام با جلالت حضرت اباعبدالله(ع) رسانید و بانگ برآورد:« این بنو اختنا» : «پسران خواهر ما کجایند؟» ولی آن بزرگواران حواب ندادند. امام حسین(عّ) فرمود: جواب او را بدهید اگر چه فاسق است.

حضرت عباس(ع) در جواب فرمودند: چه می گویی؟ شمر گفت: من از جانب امیر برای شما امان نامه آورده ام. شما خود را به خاطر حسین(ع) به کشتن ندهید.

حضرت عباس(ع) با صدای بلند فرمود:«لعنت خدا بر تو و بر امیر تو ( و بر امان تو) باد. ما را امان می دهید  در حالیکه پسر رسول خدا را امان نباشد»؟!(۳)

۳- درخواست تاخیر جنگ از سوی امام حسین(ع)

در عصر تاسوعا امام(ع) برای به تعویق انداختن جنگ یک شب دیگر مهلت گرفتند.(۴) چون عمر سعد لشکر را آماده جگ با امام(ع) نمود و معلوم شد که قصد جنگ دارندُ، حضرت به برادرش عباس(ع) فرمود تا یک شب دیگر مهلت بگیرد. آنها در ابتدا قبول نکردندُ ولی بعد قبول نمودند که شبی را صبر کنند.(۵)

۴-آمدن لشکر تازه نفس به کربلا

در این روز لشکر مجهزی به دستور ابن زیاد از کوفه وارد کربلا شد، و شمر نامه ابن زیاد را آورد.(۶)

۵- خطابه امام حسین(ع) برای اصحابش

در عصر این روز امام حسین(ع) در جمع یاران خطبه ای قرائت فرمودندُ و اصحاب اعلام وفاداری نمودند.(۷)

 

۱. کافی:ج۴ ص۱۴۷.

۲. اعلام الوری: ج ۱ ص ۴۵۵. فیض العلام: ص ۱۴۶. بخار الانوار: ح۴۴ ص ۳۶۱.

۳. از مدینه تا مدینه: ص ۳۸۱ تا ۳۸۲

۴و اعلام الوری ج ۱ ص۴۵۵. فیص العلام: ص ۱۴۶. بحار الانوار: ج ۴۴ ص ۳۹۲

۵. مناقب ابن شهر آشوب: ج ۴ ص ۱۰۷.

۶. اعلام الوری: ج ۱ ص ۴۵۵. فیض العلام: ص ۱۴۶.

۷. مناقب ابن شهر آشوب: ج ۴ ص ۱۰۷.


 


هشتم محرم



۱. قحط آب در خیمه های حسینی(ع)

 در این روز آب در خیمه های سید الشهدا(ع) نایاب شد.(۱)

۱ـ قلائد النحور: ج محرم و صفر، ص ۶۳. معالی البسطن: ج ۱ ص ۳۱۵.

 



هفتم محرم



1.ملاقات امام حسین علیه السلام با ابن سعد

در شب هفتم  امام حسین علیه السلام ملاقات وگفتگو کردند. خولی بن یزید اصبحی چون عداوت شدیدی با امام حسین علیه السلام داشت ماجرا را به عمر سعد گزارش داد و آن ملعون نامه ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقات ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.1

2 . منع آب از امام حسین علیه السلام

در این روز آب را بر اهل بیت سید الشهداء علیه السلام بستند، چه اینکه نامه ابن زیاد بدین مضمون رسید که نگذارید حتی یک قطره آب هم به آنها برسد. عمرو بن حجاج زبیدی با جهار هزار تیرانداز مآمور منع آب فرات شدند،که به هیچ وجه آبی به خیمه گاه پسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برده نشود.2

1.قلائد النحور:ج محرم وصفر،ص63.معالی السبطین:ج1ص315.

2.الوقایع و الحوادث:ج2ص153..فیض العلام:ص146.

 



ششم محرم


1.یاری طلبیدن حبیب بن مظاهر از بنی سعد

در شب ششم جناب حبیب بن مظاهر اسدی با اذن امام حسین علیه السلام برای آوردن یاور وکمک ، به قبیله بنی اسد رفت. اسدیان پذیرفتند وحرکت کردند، ولی جاسوسان به عمر سعد خبر دادند و او عده ای را فرستاد تا مانع آنها شوند.لذا درگیری رخ داد که در این میان جمعی از بنی اسد شهید و زخمی وبقیه ناگزیر به فرار شدند و حبیب به خدمت حضرت آمد و جریان را عرض کرد.(1)

2.اولین محاصره فرات در کربلا

به نقلی عمر سعد ،شبث بن ربعی خبیث را همراه سه هزار مرد سفاک با کوبیدن طبل و دهل کنار فرات فرستاد که اطراف آن را به محاصره در آوردند.(2)

3.تراکم لشکر یزید در کربلا

در این روز لشکرزیادی برای جنگ با حضرت اباعبدالله علیه السلام جمع شدند.(3)

1.الوقایع الحوادث:ج2 ص149.از مدینه تا مدینه:ص368-370.

2.از مدینه تا مدینه:ص360.

3.الوقایع الحوادث:ج2 ص153.

 



چهارم محرم


1.فتوای شریح قاضی به قتل امام حسین علیه السلام

در این روز از سال 61 ه ابن زیاد با استناد به فتوایی که از شریح قاضی گرفته بود، در مسجد کوفه خطبه خواند و مردم را به کشتن امام حسین علیه السلام تحریص کرد.(1)

1.الوقایع الحوادث:ج2ص124.

 



سوم محرم


1.نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه

در این روز امام حسین علیه السلام برای بزرگان کوفه نامه ای نوشتند و آن را به قیس بن مسهّر صیداوی دادند که به کوفه برساند.مأمورین بین راه قیس را گرفتند،و پس از آنکه او بر ضد یزید وابن زیاد سخن گفت، او را به شهادت رساندند.(1)

2.ورود عمر بن سعد به کربلا

در این روز عمر بن سعد با با شش یا نه هزار سوار برای قتل پسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وارد کربلا شد و در مقابل آن حضرت لشکر گاه ساخت و خیمه برافروخت.ورود ابن سعد به کربلا در روز چهارم هم نقل شده است.(2)

1.قلائد النحور:ج محرم وصفر،ص41.

2.قلائد النحور:ج محرم وصفر،ص40.از مدینه تا مدینه :343. معالی السبطین:ج1ص301. فیض العلام:ص143.

 



دوم محرم



1.ورود امام حسین علیه السلام به کربلا

بنابر مشهور در این روز در سال 61ه آقا ومولایمان حضرت اباعبدالله الحسین سید الشهداء علیه السلام با اهل بیت و اصحابشان وارد کربلای معلی شدند.(1)

در آنجا اسب حضرت حرکت نکرد.امام پرسیدند:نام این زمین چیست؟گفتند:"غاضریه"نام دیگرش را پرسیدند گفتند:"شاطئ الفرات"اسم دیگری هم دارد؟گفتند:"کربلا"هم می گویند.در این هنگام حضرت آهی کشیدند و گریه شدیدی نمودند و فرمودند:"اللهم انی أعوذ بک من الکرب و البلاء."به خدا قسم زمین کربلا همین است.به خدا قسم اینجا مردان ما را می کشند! بخدا قسم اینجا زنان و کودکان مارا به اسیری می برند! بخدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می شود.ای جوان مردان ، فرود آیید که محل قبرهای ما اینجاست...."(2)

1. ارشاد:ج2ص84.قلائد النحور :جمحرم وصفر،ص24. الوقایع و الحوادث :ج2ص89. مناقب ابن شهر آشوب:ج4ص105. جلاء العیون :379. معالی السبطین:ج1ص285.

2. از مدینه تا مدینه :ص236. فیض العلام :ص142.

 



اول محرم


1.آغاز ایام حسینی

اولین روز از ماه حزن و اندوه آل محمدعلیهم السلام است،که همه انبیاء وملائکه و شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام محزون اند.باید گفت:ماه حزن واندوه تمام عالم است،چرا که همه ساله از اول محرم تا روز عاشورا پیراهن پاره پاره سیدالشهداء علیه السلام را از عرش خدا رو به زمین می آویزند و حزن واندوه عالم را فرا می گیرد.1

همچنین آغاز مجالس عزاداری حضرت اباعبدالله علیه السلام است،که مردم را به امور اعتقادی خویش آشنا می کند،ودستورات دین خود را از حسینیه ها و تکایا و مساجد به خانه های فکر ودل خود به ارمغان می برند. شرکت در مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام واشک بر آن حضرت،از وظایف ما در زمان غیبت امام زمان علیه السلام است.

2.ماجرای شعب ابی طالب علیه السلام

در پی بالا گرفتن قدرت اسلام پس از بعثت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم قریش پیمان نامه ای نوشتند وطی آن قرار گذاشتند با بنی هاشم تکلم نکنند و با آنان هم سفره وهمنشین نشوند و معامله ننمایند؛و آنان را به گونه ای در فشار قراردهند که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را به قریش تحویل دهند تا آن حضرت را به قتل رسانند . حضرت ابوطالب علیه السلام بنی هاشم را به دره ای که منتسب به آن حضرت بود برد،و اطراف آن را محکم کرده وبرای حفظ جان پیامبر صلی الله علی وآله وسلم شبانه روز کمر همت بست.

آن حضرت شبها با شمشیر پروانه وار گرد شمع وجود پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم می گردید ومی فرمود :«تا زنده ام دست از یاری او برنمی دارم.»او در هرشب چند بار محل خواب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را تغییر می داد وعزیزترین فرزند خود یعنی امیرالمؤمنین علیه السلام را به جای آن حضرت می خوابانید،و روز فرزندان خود و فرزندان برادرانش را به حفاظت از آن حضرت می گماشت. در مدتی که در شعب بودند بر آن حضرت ومسلمانان بسیار سخت گذشت ،تا آنجا که شبها صدای گریه اطفال گرسنه بنی هاشم را ساکنین اطراف شعب می شنیدند.

پس از دو سال و چند ماه خداوند موریانه را مأمور کرد،وپیمان نامه آنان را از بین برد به جزء اسماء الهی که در آن بود.حضرت ابوطالب علیه السلام این خبر را به کفار داد،و آنان با دیدن چنین معجزه ای دست از تصمیم خود برداشتند وبنی هاشم به خانه های خود بازگشتند.2

3.جنگ ذات الرقاع

در سال چهارم هجرت _به تحریک قریش _بین مسلمانان و قبایلی که اطراف مدینه زندگی می کردند و قصد محاصره مدینه را داشتند جنگی در گرفت .پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم با 400یا790 نفر از مدینه بیرون رفتند.در این غزوه حضرت نماز خوف خواندند و جنگ تا سه روز طول کشید تا شر آنان دفع شد.این واقعه به قولی در 15جمادی الاولی بوده است. 3

4.اولین جمع آوری زکات

در روز اول محرم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم برای اولین بار مأمورانی را برای جمع آوری زکات و صدقات به اطراف مدینه فرستادند.4

5.امام حسین علیه السلام در راه کربلا

روز اول محرم،امام حسین علیه السلام در قصر بنی مقاتل نزول اجلال فرمودند، و از عبیدالله بن حر جعفی دعوت به یاری نمودند، ولی او اجابت نکرد و بعداً پشیمان شد.5

6.قیام مردم مدینه برعلیه یزید

در این روز در سال63 ه مردم مدینه برای قیام علیه یزید حرکت کردند.قضیه از آنجا آغاز شد که جمعی از اهالی مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله به شام رفتند و دستگاه یزید وشرابخواری و قماربازی و سگ بازی او را دیدند،وبه مدینه بازگشته ومردم را از وضع فساد دربار اموی آگاه ساختند.با شنیدن این اخبار همگان بر خلع یزید اتفاق نمودند،و به سرپرستی عبدالله علیه یزید قیام نمودندو افراد اموی ساکن مدینه رابیرون کردند.لشکر شام پس از اطلاع از این قیام به طرف مدینه حرکت کرد و واقعه حرّه پیش آمد.6

7.کلام عاشورایی امام رضا علیه السلام 7

در روز اول محرم ریّان بن شبیب خدمت امام رضا علیه السلام رسید.حضرت به او فرمودند:ای پسر شبیب ،مردم عرب در زمان جاهلیت جنگ را در ایام محرم حرام می دانستند؛ولی این امت احترام این ماه را از بین بردند و حرمت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را رعایت نکردند.در این ماه خون ما را حلال دانستند ،و هتک حرمت ما را کردند وفرزندان و زنان ما را اسیر نمودند، و سراپردۀ ما را آتش زدند و اموال ما را غارت کردند و رعایت احترام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را دربارۀ ما ننمودند.

همانا روز شهادت حسین علیه السلام پلک چشمان ما را مجروح کرد واشکهای ما را روان ساخت ودل ما را سو زاند؛وعزیز ما را در زمین کربلا ذلیل کرد ونزد ما محنت و بلا را تا روز جزا به ارث گذارد. پس گریه کنندگان باید بر حسین علیه السلام بگریند،زیرا که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین می برد.

ای پسر شبیب ،اگر خواستی بر چیزی گریه کنی برحسین بن علی علیه السلام گریه کن،چه اینکه آن حضرت را کشتند چنانکه گوسفند را می کشند،و با آن حضرت 18 نفر از اهل بیت او کشته شدند که روی زمین شبیه ونظیری نداشتند.آسمان های هفتگانه و زمین ها در شهادت آن حضرت گریستند.چهار هزار ملک روز عاشورا برای نصرت آن حضرت آمده بودند و دیدند حضرت شهید شده اند.لذا پریشان وغبار آلود به مجاورت آن قبر مطهر مأمور شدند،تا حضرت قائم علیه السلام ظهور کنند و از یاران او باشند و شعارشان "یالثارت الحسین"است.

ای پسر شبیب،اگر دوست داری که با ما در درجات عالی بهشت باشی محزون باش برای حزن ما وشاد باش در شادی ما؛وبر تو باد ولایت ما که اگر کسی سنگی را دوست داشته باشدخداوند متعال او را با همان سنگ محشور می کند....

 

1. خصائص الزینبیه:ص49،خصیصه نوزدهم.

2.قلائد النحور:ج محرم وصفر،ص9. الوقایع و الحوادث:ج2ص7.

3.الوقایع و الحوادث:ج2ص45.توضیح المقاصد:ص2-3. وقایع الشهور:ص98.

4.الوقایع و الحوادث:ج2ص42..قلائد النحور:ج محرم وصفر،ص15

5.ارشاد:ج2ص81.

6.الوقایع و الحوادث:ج2ص49.

7.بحار الانوار:ج98ص102،ج14ص164.امالی صدوق:ص111.اقبال:ص544.عیون اخبار الرضاعلیه السلام:ج1ص233.