مجموعه فرهنگی یاس کبود

این وبلاگ جهت انتشار مطالب مذهبی و بیان آموزه های والای دین مبین اسلام و همچنین برنامه های این مجموعه فرهنگی به استحضار می رسد. ضمن عرض خیر مقدم، حضورتان را گرامی می داریم.

مجموعه فرهنگی یاس کبود

این وبلاگ جهت انتشار مطالب مذهبی و بیان آموزه های والای دین مبین اسلام و همچنین برنامه های این مجموعه فرهنگی به استحضار می رسد. ضمن عرض خیر مقدم، حضورتان را گرامی می داریم.

سیره ی اخلاقی حضرت فاطمه(س)

  حجت الاسلام علی اکبر رشاد مدیر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در مراسم رونمایی دانشنامه ی فاطمی اظهار داشت: این دانشنامه در طول بیش از یک دهه تلاش محققان و فقهای عرصه های مختلف علمی تهیه و تدوین شده و به همه ی ارادتمندان به خاندان عصمت و طهارت(ع) تقدیم شده است.
 

 ایرنا ، در آستانه میلاد با سعادت حضرت صدیقه ی طاهره (س) از دانشنامه ی فاطمی که در شش مجلد تدوین شده است از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی رونمایی شد.

حجت الاسلام رشاد در مراسم رونمایی دانشنامه ی فاطمی اظهار داشت : این دانشنامه می تواند به عنوان یکی از مراجع و منابع مهم در مطالعات زنان مورد توجه و استفاده قرار گیرد.

آنچه در پی می آید چکیده ای از مقاله ی سیره ی اخلاقی حضرت فاطمه(س) از دانشنامه ی فاطمی است که مراسم رونمایی از آن عصر شنبه در قم برگزار شد.

*سیره ی اخلاقی حضرت فاطمه(س) مجموعه رفتارهایی است که از خصلت ها و ملکات اخلاقی ایشان ناشی شده و از مبدأ وحی سرچشمه گرفته اند. سیره ی اخلاقی دختر رسول خدا(ص) از دو جنبه ی فردی و اجتماعی قابل بررسی است.



اخلاق فردی: در زندگی فردی فاطمه(س) موارد فراوانی شایان توجه است؛ از جمله:

اعتدال در تأمین نیازهای طبیعی، سادگی و پوشانندگی در نوع لباس پوشیدن، توجه فراوان به بهداشت فردی و محیط، آراستن محیط و استفاده از زینت همراه با ایثار و توجه به رضای خدا و رسول خدا(ص)، شکیبایی در برابر ناملایمات و رضایت و تسلیم در برابر خداوند، خوف از خدا و یاد مرگ، زهد و دنیاگریزی،

صبر و استقامت، صداقت و عفت و حیاء.



اخلاق اجتماعی: رفتار اجتماعی حضرت فاطمه(س) چه درون خانواده و چه در جامعه دارای ویژگی های مهمی است.

او همواره در طول زندگی، محبت مادر را در دل داشت و به نیکی از وی یاد می کرد. نحوه ی برخورد و ابراز محبت فاطمه(س) و پیامبر(ص) با یکدیگر بی نظیر بود.

فاطمه(س) پدرش را محبوب ترین بنده ی خدا می دانست و به هیچ روی طاقت ناراحتی و اندوه پدر را نداشت و در سختی ها همراه پیامبر(ص) بود.

فاطمه(س) خانه را کانونی گرم و پر از مهر و محبت برای همسر و فرزندانش کرده بود و اصل ایثار در برابر آنها را سرلوحه ی رفتارش قرار داده بود. محبت، صداقت، اطاعت و همراهی در سختی ها از دیگر ویژگی های اخلاقی آن حضرت در ارتباط با همسرش بود.



اخلاق اجتماعی دختر رسول خدا(ص) در جامعه در موارد ذیل شایسته ی بررسی است:

رعایت آداب دینی در برخوردهای اجتماعی، رعایت حقوق دیگران و تلاش برای نیکی به مردم و مقدم داشتن آنان بر خود. دیگرگرایی و پرهیز از خودمحوری، خدامحوری در دوستی ها و دشمنی ها، عدالت گرایی و پرهیز از ستم کردن و ستم پذیرفتن، دفاع از ولایت و ارائه ی خدمات علمی و فرهنگی با بر جای نهادن رفتارهای اصیل و منطبق با آموزه های الهی و نشر معارف توحیدی و آموخته های خود از رسول خدا(ص).

میلاد صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا سلام ا... علیه بر شما شیعیان همسر بزرگوارش تهنیت باد.



تاریخ و مکان تولد حضرت زهرا (س)
در تاریخ تولد فاطمه علیهاالسلام در بین علماى اسلام اختلاف است. لکین در بین علماى امامیه مشهور است که آن حضرت در روز جمعه بیستم ماه جمادى الثانى سال پنجم بعثت تولد یافته است. (1)
مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) در شهر مکه و در خانه خدیجه اتفاق افتاد. این خانه در محله‏اى است که در گذشته به آن «زقاق العطارین» یعنى کوچه عطارها مى‏گفتند. رسول خدا (صلى اللَّه علیه و آله) تا هنگام هجرت، در آن خانه ساکن بود. خانه مبارکى که بارها در آن فرشته وحى بر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) نازل گردید. این خانه بعدها به صورت مسجد درآمد. (2)
و از آنجا که محل نزول وحى و بخشى از قرآن، زیستگاه پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) و مکان تولد حضرت زهرا (علیهاالسلام) بود، در نظر عموم مسلمین ارزش معنوى و قداستى خاص داشت. و از این رو بارها در طول تاریخ هم‏زمان با تعمیر و توسعه مسجد الحرام، نسبت به مرمت بناى آن اقدام کردند. (3)
کیفیت و چگونگى تولد حضرت زهرا (س)
دوران باردارى حضرت خدیجه سلام‏اللَّه‏علیه سپرى گشت، زمان وضع حمل فرارسید، حضرت خدیجه سلام ‏اللَّه‏ علیه براى زنان قریش پیام فرستاد تا بیایند و او را در امر وضع حمل کمک کرد و کارهاى مربوط به این برهه که مخصوص زنان است برعهده گیرند.
اما زنان قریش پاسخ دادند که ما نخواهیم آمد، چرا که سخن ما را نشنیده انگاشتى و با محمد صلى اللَّه علیه و آله یتیم ابوطالب، پیمان زناشوئى بستى. خدیجه از این پاسخ رنجیده خاطر گشت، اما در یکى از همین روزها در حالى که او همچنان در بستر آرمیده بود، چهار زن گندمگون و بلندبالا مشاهده نمود که بر او وارد شدند. خدیجه که از دیدن آنان در هراس شده بود به تکاپو افتاد اما یکى از زنان او را آرام نمود و گفت:
اى خدیجه! اندوهگین و هراسناک مباش، ما از جانب خدا به سویت آمده ‏ایم و خواهران تو هستیم، من ساره همسر ابراهیم خلیلم و این آسیه همسر فرعون است و آن یکى مریم دختر عمران و چهارمین ما صفورا دختر شعیب است. در این هنگام چهار زن در چهار سوى خدیجه سلام ‏اللَّه‏ علیه قرار گرفتند و حضرت خدیجه سلام ‏اللَّه‏ علیه حمل خود را بر زمین نهاد و نورى از او ساطع گردید که شرق و غرب عالم پرتوافکن شد.
نورى که به خانه‏ هاى مکه راه یافت و همه را در حیرت فروبرد. پس از آن ده فرشته همراه با طشت و ابریقى مملو از آب کوثر از آسمان فرود آمدند. آن بانویى که در پیش روى خدیجه قرار داشت مولود را با آن آب شستشو داده و جامه که از شیر سفیدتر و از عنبر خوشبوتر بود بیرون آورد.

با یکى تن مولود را پوشاند، و دیگرى را مقنعه ‏ى او قرار داد آنگاه دست خود را بر لبان کودک نهاد و او را به سخن گفتن وادار نمود، فاطمه دهان گشود و چنین فرمود: اشهد ان لا اله اللَّه و اشهد ان محمد رسول‏اللَّه سیدالانبیاء و ان بعلى سیدالاوصیاء و ولدى سادة الاسباط.
آنگاه یکایک بانوان را سلام داده به نامشان خواند. آنها هم با رویى گشاده مولود فرخنده را مورد ملاطفت قرار دادند. حوریان بشارت تولد او را به آسمانها بردند.

در آسمان از یمن قدوم او نورى پدیدار آمد و ساطع گردید که تا آن زمان سماواتیان چنین نورى را رؤیت ننموده بودند. بانوان خدیجه را شادباش گفته از میمنت و مبارکى و طهارت نسلش سخنها گفتند. خدیجه با سرورى زایدالوصف کودک را در آغوش کشید و با دنیایى امید و آرزو پستان در دهان او گذارد.
1- علماى امامیه و علماى عامه در سال ولادت حضرت فاطمه اختلاف دارند. اکثر علماى عامه تولد او را قبل از بعثت مى‏دانند.

عبدالرحمن بن جوزى در کتاب تذکره‏ى الخواص ص 306 مى‏نویسد: تاریخ‏نگاران نوشته‏ اند که فاطمه‏ ى زهرا در سالى متولد شد که قریش به ساختن مسجدالحرام مشغول بودند. یعنى پنج سال قبل از بعثت.
محمد بن یوسف حنفى در کتاب «نظم دررالسمطین» ص 175 مى‏نویسد: فاطمه در سالى متولد شد که قریش مشغول ساختن کعبه بودند.
طبرى در ذخائرالعقبى ص 53 از قول عباس نقل مى‏کند که گفت: فاطمه در سالى متولد شد که قریش مغشول ساختن خانه ‏ى کعبه بودند و در آن هنگام پیغمبر در سن سى و پنج سالگى بود.


سایت بیتوته


جناب "شیخ الحدیث" پاسخ این دو پرسش علمی را بدهند:



حضرت فاطمه زهرا (س) خطاب به ابوبکر و عمر فرمودند: ... من خدا و فرشتگان را شاهد مى‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.



به گزارش شیعه آنلاین، حجة الاسلام و المسلمین شیخ “محمّد امیری سوادکوهی” از پژوهشگران و نویسندگان جوان شیعه در دعوت مهم و علمی، شیخ الحدیث اهل سنت ایران، مولوی علامه محمّد یوسف حسین پور، را به وحدت و حقیقت و پایان دادن اختلافات امت اسلام دعوت کرد و با مطرح نمودن دو سؤال مهم تاریخی که بیش از هزار و چهار صد سال است که توسط اکابر علمی اهل تسنن بی پاسخ مانده، وی را به پاسخگویی به این دو سؤال بی جواب تاریخ فراخواند و از بزرگترین چهره علمی اهل سنت ایران خواست با پاسخگویی به این دو سؤال مهم و پذیرش حقّ، به اختلافات جامعه اسلامی پایان دهد و آرزوی دیرینه رسول خدا صلی الله علیه و آله را در وحدت و انسجام اسلامی محقق سازد. 


بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه الکریم و مبرم خطابه العظیم: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه اولئک الذین هداهم الله و اولئک هم اولوا الالباب)؛ آن کسانی که به سخن گوش می دهند و از بهترین آن پیروی می کنند، ایشان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و اینان خردمندانند 1» و قال سبحانه (وما کان لمؤمن ولا مؤمنة إذا قضى الله ورسوله أمرا أن یکون لهم الخیرة من أمرهم ومن یعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبیناً)؛ «و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد که چون خدا و فرستاده‏اش به کارى فرمان دهند براى آنان در کارشان اختیارى باشد و هر کس خدا و فرستاده‏اش را نافرمانى کند قطعا دچار گمراهى آشکارى گردیده است 2» وقال عزوجل (وما آتاکم الرسول فخذوه)؛ «و آنچه را رسول خدا برای شما آورده قبول و اجرا نمایید. 3»

جناب آقای شیخ الحدیث، مولوی محمّد یوسف حسین‌پور

سلام علیکم

عظم الله اجورنا واجورکم بذکری استشهاد بضعة الرسول وزوجة الوصی المعینة بآیة التطهیر والمودة، والمخصوصة بسورة هل اتی والکوثر، ام الائمة النجباء: السیدة الطاهره فاطمة الزهراء سلام الله علیها.

ایام شهادت جانگداز بانوی بزرگ اسلام و پاره وجود رسول خدا صلی الله علیه و آله، حضرت صدیقه شهیده، فاطمه زهرا سلام الله علیها را تسلیت گفته و آن مناسبت تلخی که بر اسلام و مسلمین روی داده را فرصتی برای تحقیق معنای آیه کریمه (فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه) برگزیدم و قول احسن که قول الله و رسول الله می باشد را مطرح نموده و تقدیم حضورتان می نمایم، که همانا خدای متعال طبق آیه شریفه 36 سوره مبارکه احزاب و آیه کریمه 17 سوره حشر، اطاعت از رسول خدا و  پیروی از آنچه که حضرتش از  جانب خدای تبارک و تعالی آورده واجب فرموده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله، قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام (که مفسر و مبین قرآن مجید می باشند) را به حکم و امر خدای متعال برای امت خود به ارمغان آورده و آن دو (قرآن و عترت) را عِدل و همتای یکدیگر معرفی نموده و فرمودند: «انی تارک فیکم الثقلین، کتاب الله وعترتی اهل بیتی؛ کتاب خدا و اهل بیت (علیهم السلام) و عترتم را در میان شما به عنوان یک ثقل و مایه گرانبها می گذارم.» و این مطلب مهم در دو کتاب صحیح مسلم، جلد 4، صفحه 1873 (چاپ جدید) و صحیح مسلم، جلد 7، صفحه 123 و صدها کتاب از کتب معتبر نزد عامه به آن اذعان شده است و مؤید فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله، آیه تطهیر است: (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت ویطهرکم تطهیرا؛ جز این نیست که خدا مى‏ خواهد آلودگى را از شما اهل بیت بزداید و شما را کاملا پاکیزه گرداند) 4 و مؤید دیگر فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله آیه مودّت است که خدای متعال فرمودند: (قل لا اسألکم علیه اجراً الا المودة فی القربی؛ (اى پیامبر ما!) بگو: «من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم در خواست نمى کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم (اهل بیتم)» و هر کس کار نیکى انجام دهد، بر نیکى اش مى افزاییم; چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگذار است) 5 که در  تفسیر کشاف جلد 2 صفحه 339 و ذخائر العقبی صفحه 25 آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: (قُربی)، علی و فاطمه و فرزندان آنها علیهم السلام هستند و (مودّة فی القربی) یعنی از آنها محافظت کنید و آنها را یاری رسانید؛ علی و فاطمه و فرزندان آنانند.» بنابر این حضرت زهرا سلام الله علیها جزء اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله بوده و طبق حدیث شریف کساء نیز محور اهل بیت علیهم السلام می باشند که عِدل و همتای قرآن معرفی شده اند و رسول خدا صلی الله علیه و آله جداگانه نیز درباره تنها یادگار خویش یعنی حضرت زهرا سفارش هایی نمودند و کتاب های مورد اعتماد عامّه نیز به صورت متواترآن را نقل کرده اند، از جمله آن کتب می توان به کتاب المستدرک علی الصحیحین جلد 3 صفحه 153، رقم 4730 اشاره کرد که حضرت خاتم النبیین محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک ـ همانا خدای متعال از غضب و خشم تو خشمگین و غضبناک گشته و از رضایت و شادی تو شاد و خشنود می گردد».

جناب مولوی شیخ الحدیث

حال که نمی از یم و قطره ای از اقیانوس عظمت و بزرگواری حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها معلوم گشت، آیا به نظر شما این بانوی بزرگ بر فرض اینکه جزو آیه تطهیر و مودّت نیز نبودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز سفارش تنها یادگار خود را به امت نمی کردند، و اصلاً اگر آن دختر، فرزند شما بود، آیا راضی می شوید که عده ای آشکارا و در مقابل چشمان مردم به او اهانت و جسارت کنند و یا خانه اش را به آتش بکشند و سیلی به صورت او بزنند...؟

یقیناً به این امر راضی نخواهید شد و ضارب دختر خود را ظالم و تجاوزگری یاغی می پندارید. حال که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، دخت گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله و تنها یادگار او که جزو آیه تطهیر و آیه مودّت بشمار می آیند، عکس العمل شما در مقابل چنین برخوردی با یادگار خاتم پیامبران چه خواهد بود؟! یقیناً بیشتر از دختر خود، ضارب او را ظالم و متجاوز می خوانید. حال بیاییم و ببینیم تاریخ از مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها چه گفته و حقیقتاً ظلم کنندگان به فاطمه اطهر چه افرادی بودند؟

جا دارد در ابتدا به این نکته مهم اشاره کنم که شاید برخی کوته نظران تصور کنند که مباحث و مکاتبات علمی بین پیروان اهل بیت علیهم السلام و  پیروان ابوبکر و عمر سبب تشدید اختلافات و ضربه زدن به وحدت ناگسستنی مسلمین می شود، در حالی که سنّت حسنه ی مناظرات و مکاتبات علمی از صدر اسلام تا کنون بوده و از دیدگاه بزرگان فرق اسلامی بسیار پسندیده و ارزشمند است، زیرا این مباحث علمی نه تنها وحدت مسلمانان را تضعیف نمی کند، بلکه تأکیدی بر حرمت نهادن بر یکی از بزرگترین مشترکات اعتقادی شیعه و سنی، یعنی شخصیت با عظمت و ارزشمند و بی بدیل برترین بانوی جهان خلقت، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد که همه مسلمانان آن بانوی بزرگ را سرور زنان عالم می دانند و دوستدارانش را دوست و دشمنانش را دشمن می پندارند. به نظر می رسد یکی از راهکارهای مهم و اساسی استحکام اتحاد و انسجام اسلامی، موضوع با اهمیت حضرت زهرای اطهر سلام الله علیها است که آن حضرت به عنوان بزرگترین نماد وحدت جامعه اسلامی و حتی  انسجام سایر ادیان و مکاتب می باشند.

جناب آقای مولوی شیخ الحدیث!

اینجانب در بررسی های علمی و تحقیقی ام نسبت به تنها یادگار رسول خدا، حضرت زهرا علیهما السلام و شهادت آن حضرت به دو سؤال مهم و اساسی تاریخ برخورد نموده ام که اگر این دو سؤال حقیقتاً پاسخ داده شود، رسول خدا صلی الله علیه و آله را در تحقق آرزوی دیرینه اش یعنی وحدت امت اسلام یاری رسانیدیم و اتحاد بی نظیر مسلمانان را در این قرن به رخ جهانیان خواهیم کشاند.

از آنجایی که تا به امروز هیچ یک از اکابر و مولوی های اهل تسنن نتوانستند به این دو سؤال مهم تاریخ، آن هم پس از هزار و چهار صد و اندی سال پاسخ بگویند و از آنجایی که شنیدم حضرتعالی بزرگترین چهره علمی اهل تسنن فارسی زبان های دنیا هستید و مجامع علمی عامه نیز از حضرتعالی به عنوان شیخ الحدیث یاد می کنند، بر آن شدم سؤالی که هزار و چهار صد و اندی سال، هیچ یک از علما و بزرگان و اکابر علمی اهل تسنن نتوانستند پاسخ دهند را از حضرتعالی مطالبه کنم. امیدوارم با پاسخ به این دو سؤال مهم و مبهم تاریخ،  پیش قدم برای رفع اختلافات و ایجاد وحدت بین امت اسلامی و مسلمانان جهان گردید. ان شاءالله تعالی.

سؤال اوّل: همانطور که مستحضرید، و بیان شد حضرت زهرا سلام الله علیها جزو آیه تطهیر و آیه مودت بوده، و خشنودی حضرت از خشنودی خدا و غضب حضرت از غضب خدای متعال است، بنابر این  آیا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله، پیرو ابوبکر و عمر بوده و آنان را امام خود می دانستند و یا اینکه امام خود را دیگری یعنی امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام می پنداشتند؟! برای رسیدن به این جواب، تاریخ را ورق زده و نگاهی به سوی آن می اندازیم، از طرفی در کتاب های رجال نامی و بزرگان علمی اهل تسنن این حدیث شریف نقل شده که رسول مکرّم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمودند: «من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیة؛ هرکس بمیرد در حالی که امام زمان خویش را نشناخته مرگ او مرگ جاهلی خواهد بود».

«من مات ولیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة. هر که بمیرد و بر گردن او بیعت با امامی نباشد، به مرگ جاهلی مرده است.» این حدیث شریف را در کتاب های صحیح مسلم، جلد 3، صفحه 1478 و السنن الکبرى بیهقی، جلد 8، صفحه 156 و مجمع الزوائد، جلد 5،‌ صفحه 218 و مشکاة المصابیح، جلد 2، صفحه 1088 و شرح المقاصد فی علم الکلام جلد 2، صفحه 275 مطالعه کردم.

در کتب دیگر بزرگان عامّه و پیروان ابوبکر و عمر از جمله مسند احمد بن حنبل، جلد 4، صفحه 96 و مجمع الزوائد،‌ الهیثمی، جلد 5،‌ صفحه 218 و مسند الطیالسی، صفحه 295 و الإحسان بترتیب صحیح ابن حبان جلد 7، صفحه 49 و حلیة الأولیاء، جلد 3،‌ صفحه 22  نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة؛ هر که بدون امام بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است.» و یا در کتابهای مجمع الزوائد، الهیثمی، جلد 5، صفحه 224 و کتاب السنة، جلد 2،‌ صفحه 489 نیز آمده: «من مات ولیست علیه طاعة مات میتة جاهلیة؛ هر که بمیرد و اطاعت از امامی بر گردن او واجب نباشد، به مرگ جاهلی مرده است.» "البانی" نیز بعد از نقل حدیث می‌گوید: إسناده حسن، ورجاله ثقات. حاکم نیشابوری نیز بعد از نقل حدیث در المستدرک على الصحیحین، جلد 1، صفحه 150 و جلد 1، صفحه 204 می‌گوید: هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین. و ذهبی نیز آن را تأیید کرده است.

جناب آقای شیخ الحدیث!

با توجه به این احادیث متواتر در کتب معتبر و مهم اهل تسنن که الحمدلله حضرتعالی بنا بر لقب "شیخ الحدیث" که به آن موصوف گشته اید و به احادیث ذکر شده آگاه و مطلع می باشید، و از طرفی نیز بر عظمت و شخصیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها واقف هستید، به این سؤالی که هزار و چهار صد و اندی سال است که بزرگان و اکابر علمی اهل تسنن از پاسخ به آن عاجز بودند پاسخ دهید که: بر اساس فرمایش نبی مکرم اسلام حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه وآله، امامِ فاطمه زهراء، بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله چه فردی بوده است که هر که بوده همان هم برای امامت و خلافت رسول خدا صلی الله علیه و آله سزاوار خواهد بود؟!

جناب آقای شیخ الحدیث!

این اوّلین سؤال اینجانب بود که سزاوار است به آن پاسخ مناسب و صحیح را داده و سکوت هزار و چهارصد ساله بزرگان اهل تسنن را در این موضوع بشکنید.

سؤال دوم: همانگونه که جنابعالی مستحضرید و  به اقرار تاریخ آگاه هستید که تنها یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله در سنّ جوانی به شهادت رسیده و قبر ایشان مخفی و نا معلوم است، حال دلیل شهادت آن حضرت چه بود و چه افرادی دست به چنین فاجعه ای زدند و چرا قبر ایشان مخفی و نا معلوم است؟ این سؤال نیز از سؤال هایی است که بعد از آتش زدن درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها  تاکنون هنوز بی پاسخ مانده است.درب خانه ای که قرآن مجید در حق آن فرمود: (فی بیوت اذن الله ان ترفع ویذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو والاصال)؛ «این چراغ پر نور در  خانه هایی قرار دارد که خدای متعال اذن فرموده با رفعت و بلندای آسمان باشد و نام خدا در آنها برده و تسبیح او را مدام در هر صبح و شام می گویند».6  آلوسی از بزرگان علمی اهل تسنن در تفسیر خود ذیل این آیه نقل می کند: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله این آیه را تلاوت فرمودند، مردی بپا خواست و عرضه داشت: ای رسول خدا! این خانه ها کدامند؟ فرمودند: خانه های انبیاء؛ در آن هنگام ابوبکر در حالی که اشاره به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها برده بود، سؤال کرد: آیا این خانه هم جزو همین خانه ها است؟ حضرت رسول فرمودند: آری! این خانه از برترین آن خانه هاست.

جواب این سؤال که چه فردی بر خدا و رسول  تحدّی نموده و درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها را به آتش کشیده نیز بی پاسخ مانده و در طول هزار و چهار صد و اندی سال، حتی یک نفر از اکابر و نوابغ علمی اهل تسنن نتوانستند و یا نخواستند به این سؤال پاسخ مناسب و صحیح دهند تا رفع موانع وحدت مسلمین بر محوریت حدیث متواتر ثقلین یعنی قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بشوند، در حالی که در کتبشان آن را با اسناد صحیحه ذکر فرمودند.

جناب آقای شیخ الحدیث!

حال که فرصت فراهم و زمینه آماده شده و دنیای ارتباطات، همه کشورها را همانند یک دهکده قرار داده و بنا نیست چیزی بر احدی مخفی بماند، بیایید این قدم تاریخی و بزرگ را برداشته و به جهان و جهانیان حقیقت را اعلام نموده و جواب صحیح این معما را فریاد زده و بانی رفع همه موانع وحدت مسلمین شده و رقم زدن وحدت بزرگ اسلامی را به انجام رسانید و این افتخار بزرگ را به نام خود ثبت و ضبط نمایید. ان شاءالله تعالی

جناب شیخ الحدیث!

در صحیح ترین کتاب های شما  (از منظر شما) که صحیح بخاری بوده آمده: حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خطاب به ابوبکر و عمر فرمودند: ... من خدا و فرشتگان را شاهد مى‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد. به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد. (صحیح بخاری، جلد ۶، صفحه ۲۴۷۴، حدیث ۶۳۴۶، کتاب الفرائض، باب قول النبی. لا نورث ما ترکنا صدقة، تحقیق د. مصطفى دیب البغا، ناشر: دار ابن کثیر، الیمامة – بیروت، الطبعة: الثالثة، ۱۴۰۷ – ۱۹۸۷ و کتاب الإمامة والسیاسة، ج ۱،‌ ص ۱۷، باب کیف کانت بیعة علی رضی الله عنه، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت – ۱۴۱۸هـ – ۱۹۹۷م)

و نیز در کتاب صحیح بخاری، جلد ۴، صفحه ۱۵۴۹، حدیث ۳۹۹۸، آمده: «فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ على أبی بَکْرٍ فی ذلک فَهَجَرَتْهُ فلم تُکَلِّمْهُ حتى تُوُفِّیَتْ ... فاطمه بر ابوبکر غضب کرد و با وى سخن نگفت تا از دنیا رفت.»

جناب شیخ الحدیث!

در سایر کتب معتبرتان نیز بر مسائلی مهم و حساس اشاره شده که بنده فقط آن را به عنوان  یاد آوری (و ذکر فان الذکری تنفع المؤمنین) گوشزد نموده و به نوبه خود از بازگو نمودن بزرگترین جسارت تاریخ بر برترین بانوی جهان خلقت از محضر خدای متعال، رسول، اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و همه ی مسلمان جهان پوزش می طلبم که قلبشان با این روایات که از معتبرترین کتب نزد اهل تسنن بازخوانی می شود جریحه دار می گردد.

طبری می گوید: حَدَّثَنَا ابْنُ حُمَیْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنْ مُغِیرَةَ، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ، قَالَ: أَتَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مَنْزِلَ عَلِیٍّ وَفِیهِ طَلْحَةُ وَالزُّبَیْرُ وَرِجَالٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ، فَقَالَ: وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَیْکُمْ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى الْبَیْعَةِ فَخَرَجَ عَلَیْهِ الزُّبَیْرُ مصلتا بالسیف، فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّیْفُ مِنْ یَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَیْهِ فاخذوه.

عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالى که طلحه و زبیر و مردانی از مهاجران در آنجا  گرد آمده بودند. به آنان گفت: به خدا سوگند خانه را بر شما آتش خواهم زد؛ مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد درحالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او به جایی گیر کرد و به زمین خورد و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران هجوم آوردند و او را دستگیر کردند.7
ابن أبی الحدید گوید: عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر الیهم فقال: «والذى نفسى بیده لتخرجنّ إلى البیعة أو لأحرقنّ البیت علیکم.8
  
ابن أبی‌شیبه (متوفای225) می گوید: نقل‌های تاریخی حاکی از آن است که حضرت زهرا علیها السّلام، تهدیدِ عمر بن خَطّاب مبنی بر سوزاندنِ خانه را جدّی دانسته و به واقعی بودنِ آن تصریح فرموده‌اند. فَقالَتْ: ... وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ... آن بانو فرمود: ... به خدا سوگند، او به آنچه برایش سوگند خورده، عمل می‌کند.9
ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) می گوید: و قال عمر: والذى نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فیها! فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمة!! فقال: وإن.10

و ابوبکر غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ، احساس کرد؛ لذا عمر را به سراغشان فرستاد. او آمد و ـ در حالی‌ که آنان درخانه علی بودند ـ صدایشان زد. آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند.عمر هیزم طلبید و گفت: قسم به آن‌ که جانم در دست اوست، یا بیرون می‌آیید یا بی‌تردید خانه را ـ با هر کس که در آن است ـ، به آتش می‌کشم.
 
 
ابن شَحْنه، متوفّای (882) می گوید: إنَّ عُمَرَ جاءَ إلی بَیْتِ عَلِیٍّ لِیُحْرِقَهُ عَلی مَنْ فِیهِ. عمر سوی خانه علی آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند.11
شهرستانى گوید: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة علیها السلام یوم البیعة حتّى ألقت الجنین من بطنها وکان عمر یصیح: إحرقوا دارها بمن فیها، وماکان فى الدار غیر علىّ وفاطمة والحسن والحسین وزینب.12
ابن حجر عسقلانى گوید: إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن؛ به تحقیق که عمر به فاطمه لگد زد و سبب سقط محسن گردید.13
صفدى گوید: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقت المحسن من بطنها.14
ندامت ابوبکر از هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

أنا حمید أنا عثمان بن صالح، حدثنی اللیث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمی، حدثنی علوان، عن صالح بن کیسان، عن حمید بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبی بکر الصدیق رحمة الله علیه فی مرضه الذی قبض فیه ... فقال [أبو بکر]: «أجل إنی لا آسى من الدنیا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّی تَرَکْتُهُنَّ، ثلاث ترکتهن وددت أنی فعلتهن، وثلاث وددت أنی سألت عنهن رسول الله، أما اللاتی وددت أنی ترکتهن، فوددت أنی لم أَکُنْ کَشَفْتُ بیتَ فاطِمَةَ عن شیء، وإن کانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب...؛ عبد الرحمن بن عوف به هنگام بیمارى ابوبکر به دیدارش رفت و پس از سلام و احوال‌پرسى، با او گفت و گوى کوتاهى داشت. ابوبکر به او چنین گفت:من در دوران زندگى بر سه چیزى که انجام داده‌ام تأسف مى‌خورم، دوست داشتم که مرتکب نشده بودم، یکی از آن‌ها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود، دوست داشتم خانه فاطمه را هتک حرمت نمى‌کردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند...15
ابن قتیبه گوید: هنگامى که آن ابوبکر و عمر براى عیادت فاطمه آمدند، حضرت اجازه ورود ندادند و ناچار شدند آن دو به امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت کردند، فاطمه‌ در پاسخ گفتند: البیت بیتک.یعنى علی جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر که را که دوست دارى اجازه ورود بدهی. امیر مؤمنان علیه السلام براى اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما مى‌خواستیم از فاطمه رضایت بگیریم؛ ولى علی نگذاشت، به آن دو اجازه ورود دادند. هنگامى که آن‌ دو وارد شده و سلام کردند، حضرت برای اعلام خشمگینی خود بر این دو، جواب سلام آنان را نداده و وقتی که عذرخواهى کردند، صدیقه طاهره نپذیرفتند؛ بلکه از آن‌ها این چنین اعتراف گرفت: نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول: «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی ومن أ رضى فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی؛ شمارا به خدا سوگند مى‌دهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟ هر دو نفرشان اعتراف کردند: آرى ما از رسول خدا اینگونه شنیده ایم. نعم سمعناه من رسول الله صلى الله علیه وسلم. سپس صدیقه طاهره فرمود:  فإنی أشهد الله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه. پس من خدا و فرشتگان را شاهد مى‌گیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کرده‌اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد. به این نیز بسنده نکرده و فرمود: والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها. به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد.16

بخاری گوید: فلما تُوفیّت دَفَنها زوجُها علیٌ لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّی علیها  فاطمه زهرا (سلام الله علیها) زمانی که از دنیا رفت شوهرش علی (علیه السلام) او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت. 17
آقای مولوی شیخ الحدیث!

مطالب علمی و تاریخی مذکور، پاسخی روشن بر دو سؤال مطرح شده ی تاریخ است، همان پاسخی که ابن ابی الحدید از استاد خود «النقیب» درباره آن سؤال کرد که اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله در قید حیات بود، آیا درباره مسبب سِقط محسنِ فاطمه، همان حکمی را صادر می کرد که درباره هبّار بن اسود، (شخصی که مسبب سقط فرزند زنی به نام زینب بود) صادر کرد؟ و آیا حقیقتاً اگر فردی به دخت شما (مولوی شیخ الحدیث) این همه اذیت و جسارت را روا می داشت، شما نیز همین حکم را صادر نمی کردید؟ پس حال بیایید و جواب دو سؤال بی پاسخ تاریخ را پاسخ بگویید؟ اگر چه طبق کتب معتبر نزد شما اهل تسنن که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تا آخر عمر شریفشان بر آن دو خشمگین بوده و خشم حضرت نیز از خشم خدا است، بنابر این حضرت فاطمه سلام الله علیها، امامی جز امیر مؤمنان علی علیه السلام نداشته است، و چه زیباست که حضرتعالی بعنوان بزرگ ترین چهره علمی اهل سنت ایران، با توجه به اسناد ذکر شده از کتاب های مورد تأیید خودتان، پاسخِ صحیحِ تاریخ را به صراحت اعلام نمایید و با اعلام رسمی حقیقت تاریخ به سایر مسلمانان، اختلافات را کنار  گذاشته و با پذیرش حق، ثواب جمع و وحدت کلمه مسلمین بر محوریت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را برای خود به اثبات برسانیدو مودّت و محبت و اطاعت خالصانه خود را به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، خصوصاً به برترین بانوی جهان خلقت حضرت زهرای شهیده سلام الله علیها را در عمل نشان دهید. ان شاءالله تعالی

شایسته است که در خاتمه متذکر شوم که به همراه این نامه یکی از تألیفات خود به نام "کتاب خون نگاشته های فاطمی" را برای حضرتعالی ارسال نمودم تا با مطالعه آن، قطره ای از حقیقت اقیانوس بیکران فضائل و مصائب فاطمی در قرآن و کتب آسمانی و کتب معتبر نزد شیعه و سنی و از صدها موضوع در شناخت برترین بانوی جهان هستی مطلع شوید تا به برکت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها راه حق را برگزینید و به مذهب اهل بیت علیهم السلام و پیروی از دستور خدای متعال و رسول خدا صلی الله علیه و آله مفتخر گردید.

والسلام علی من اتبع الهدی وعلی جمیع عباداللّه الصالحین
امیری سوادکوهی ـ قم المقدسه
1 جمادی الثانی 1435 ه . ق
_______________________________________

منابع :
1. سوره زمر ـ آیات ۱۷، ۱۸

2. سوره احزاب ـ آیه 36

3. سوره حشر  ـ آیه 7

4. سوره احزاب ـ آیه 33

5. سوره شوری ـ آیه 23

6. سوره نور ـ آیه 36

7. تاریخ الطبری المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری (المتوفى: 310هـ) (صلة تاریخ الطبری لعریب بن سعد القرطبی، المتوفى: 369هـ) الناشر: دار التراث - بیروت الطبعة: الثانیة - 1387 هـ  عدد الأجزاء: 11 -ج3 ص202

8. شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید انتشارات دارالجبیل جلد2 صفحه 45

9. الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار المؤلف: أبوبکر بن أبی شیبة، عبد الله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی (المتوفى: 235هـ) المحقق: کمال یوسف الحوت الناشر: مکتبة الرشد - الریاض الطبعة: الأولى، 1409 عدد الأجزاء: 7 دارالتاج، جلد 7 صفحه432

10. الإمامة والسیاسة، جلد 1،‌ صفحه 30، باب کیف کانت بیعة علی رضی الله عنه، تحقیق: الشیری، ناشر: دارالاضواء .  أعلام النساء لعمر رضا کحالة موسسه الرساله جلد 4 صفحه 114

11.  روضة المناظر تألیف: ابن شَحْنه، متوفّای 882 دارالکتب العلمیه جلد 1 صفحه101

12. الملل والنحل: الشهرستانی. طبعة بیروت، دار المعرفة.جلد 1صفحه 71

13. لسان المیزان، جلد 1، صفحه 268، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1406هـ – 1986م.

14. الوافی بالوفیات المؤلف: صلاح الدین خلیل بن أیبک بن عبد الله الصفدی (المتوفى: 764هـ) المحقق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى الناشر: دار إحیاء التراث - بیروت عام النشر:1420هـ- 2000م عدد الأجزاء: 29، جلد 6 صفحه 15

15. المقدسی، الاحادیث المختاره، صفحه 88، رقم 12

16. والسیاسة، جلد 1،‌ صفحه 17، باب کیف کانت بیعة علی رضی الله عنه، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م.

17. صحیح بخاری، جلد 5، صفحه82، باب غزوة خیبر

اهل مدینه با پاره تن پیامبر(ص) چه کردند؟



حضرت فاطمه زهرا(س) که مظلومه عالم هستی است متاسفانه عامه مردم اطلاع دقیق از چگونگی رخ دادن اتفاقاتی که منتهی به شهادت ایشان می‌شود ندارند و این نشان از ضعف در اطلاع رسانی و نپرداختن به جزئیات این موضوع است که ایام فاطمیه فرصتی برای مرور اتفاقات تلخ آن دوران است.


على علیه السلام هنوز از غسل و تکفین جسد مطهر پیغمبر اکرم فارغ نشده بود که کسى وارد شد و گفت یا على عجله کن که مسلمین در سقیفه بنى ساعده جمع شده و مشغول انتخاب خلیفه هستند. على علیه السلام فرمود سبحان الله! این جماعت چگونه مسلمان هستند که هنوز جنازه پیغمبر دفن نشده در فکر ریاست و حب جاه هستند؟ هنوز على علیه السلام سخن خود را تمام نکرده بود که شخص دیگرى رسید و گفت امر خلافت خاتمه یافت، ابتدا کار مهاجر و انصار به نزاع کشید و بالاخره کار خلافت بر ابوبکر قرار گرفت و جز معدودى از طایفه خزرج تمام مردم با وى بیعت کردند.

على علیه السلام فرمود: دلیل انصار بر حقانیت خود چه بود؟ عرض کرد چون نبوت در خاندان قریش بود آنها نیز مدعى بودند که امامت هم باید از آن انصار باشد. ضمنا خدمات و فداکاری‌هاى خود را در مورد حمایت از پیغمبر و سایر مهاجرین حجت می‌دانستند. على علیه السلام فرمود چرا مهاجرین نتوانستند جواب قانع کننده‌ای به انصار بدهند؟ عرض کرد جواب قانع کننده انصار چگونه است؟ على علیه السلام فرمود: مگر انصار فراموش کردند که پیغمبر صلى الله علیه و آله دفعات زیاد مهاجرین را خطاب کرده و می‌فرمود که انصار را عزیز بدارید و از بدان آنها در گذرید، این فرمایش پیغمبر دلیل این است که انصار را به مهاجرین سپرده است و اگر آنها شایسته خلافت بودند مورد وصیت قرار نمی‌گرفتند بلکه پیغمبر مهاجرین را به آنها توصیه می‌فرمود.

آنگاه فرمود: مهاجرین به چه نحو استدلال کردند؟ عرض کرد سخن بسیار گفتند و خلاصه کلام آنها این بود که ما از شجره رسول خدائیم و به کار خلافت از انصار نزدیکتریم. على علیه السلام فرمود: چرا مهاجرین روى حرف خودشان ثابت نایستادند، اگر آنها از شجره رسول خدایند من ثمره آن شجره هستم، چنانچه نزدیکى به پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم دلیل خلافت باشد من که از هر جهت به پیغمبر از همه نزدیکترم.

علاوه بر آیات قرآن، اخبار، احادیث نبوى و واقعه عظیم غدیر خم در مورد خلافت على علیه السلام همین فرمایش خود حضرت براى پاسخ دادن به استدلالات مهاجرین و انصار که در سقیفه جمع شده بودند کافى بنظر می‌رسد .

به هر حال هنوز جنازه پیغمبر صلى الله علیه و آله به خاک سپرده نشده بود که ابوبکر خلیفه شد ولى در باطن خلافت وى هنوز تثبیت نشده بود زیرا گروهى از انصار و دیگران مخصوصا بنى‏هاشم با او بیعت نکرده بودند. عمر به ابوبکر گفت خوب است با عباس بن عبد المطلب که عموی پیغمبر و بزرگ بنى‏هاشم است ملاقات کرده و او را به وعده تطمیع کنى تا به سوى تو متمایل شود و از على علیه السلام جدا گردد.

ابوبکر فورا عباس را ملاقات و مکنونات خاطر خود را عرضه کرد ولى عباس پاسخ محکمى داد و گفت: اگر وجود پیغمبر موجب خلافت تو شده و تو خود را بدان حضرت منسوب کرده‏اى در این صورت حق ما را برده‏اى زیرا پیغمبر صلى‌الله علیه و آله از ماست و ما به او از همه نزدیکتریم و اگر بوسیله مسلمین خلیفه شده‏اى ما که جزو مسلمین بوده و مقدم بر همه آنها هستیم چنین اجازه‏اى به‌تو نداده‏ایم و آنچه را که به من وعده می‌دهى اگر از مال ما است تو چرا آنرا تملک کرده‏اى و اگر از مال خودت است بهتر که ندهى و ما را بدان نیازى نیست و اگر مال مؤمنین است تو چنین حقى را در اموال مردم ندارى.

*یاری نکردن حضرت علی(ع) توسط مردم مدینه

على علیه السلام بر تمام این صحنه سازی‌ها بصیر و آگاه بود و علل وقوع قضایا را به خوبى می‌دانست به اتفاق فاطمه و حسنین علیهم السلام پشت خانه‏‌هاى مردم رفته و آنها را براى بیعت خود دعوت کرد ولى جز چند نفر معدود کسى دعوت او را پاسخ نگفتند.

اغلب مورخین نوشته‏‌اند که على علیه السلام سه شب متوالى بر منازل مسلمین عبور فرموده و آنها را به بیعت خود دعوت کرد و حقوق خود را بر آنها شمرده و اتمام حجت کرد ولى اغلب روى از وى برتافتند و چون آن حضرت پاسخ مثبتى از آنها نشنید به کنج منزل خود پناه برد. از طرف دیگر عمر دائما به ابوبکر می‌گفت: تا از على بیعت نگیرى پایه‏‌هاى تخت خلافت تو مستقر و ثابت نیست بنابراین مصلحت ایجاب می‌کند او را احضار کرده از وى بیعت بگیرى تا سایر بنى ‏هاشم نیز به پیروى از على با تو بیعت کنند.

ابوبکر دستور داد خالد بن ولید به اتفاق چند نفر از جمله عبد الرحمن بن عوف و خود عمر به سراى على علیه السلام شتافته و درب را کوبیدند و آواز دادند که براى جلب آن حضرت به منظور بیعت با ابوبکر آمده‏‌اند، على (ع) قبول نکرد و خالد و همراهانش را از ورود به منزل ممانعت فرمود. اصحاب قنفذ نزد ابوبکر و عمر بازگشتند در حالی که آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: بروید، اگر به شما اجازه داد وارد شوید و گرنه بدون اجازه وارد شوید.

*حمله عمر و همراهانش به خانه حضرت علی (ع)


آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا(س) فرمود: « به شما اجازه نمی‌دهم بدون اجازه وارد خانه من شوید» همراهان او برگشتند ولی قنفذ ملعون آنجا ماند. آنان به ابوبکر و عمر گفتند: فاطمه چنین گفت و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه‌اش شویم خودداری کردیم. عمر عصبانی شد و گفت: ما را با زنان چه کار است.

سپس به مردمی که اطرافش بودند دستور داد تا هیزم بیاورند. آنان و خود عمر نیز همراه آنان هیزم برداشتند و آنها را اطراف خانه علی(ع) و فاطمه(ع) و فرزندانشان قرار دادند. سپس عمر ندا کرد به طوریکه علی(ع) و فاطمه (س) بشنوند و گفت: « به خدا قسم ای علی (ع) باید خارج شوی و با خلیفه پیامبر(ص) بیعت کنی و گرنه خانه را با خودتان به آتش می‌کشم.»

حضرت زهرا (س) فرمود: ای عمر، ما را با تو چه کار است؟ جواب داد: در را باز کن وگرنه خانه‌تان را به آتش می‌کشیم. فرمود: «ای عمر، از خدا نمی‌ترسی که به خانه من وارد می‌شوی؟» ولی عمر آتش طلبید و آن را بر در خانه شعله‌ور ساخت و سپس در را فشار داد و باز کرد.

حضرت زهرا(س) در مقابل او آمد و فریاد زد: «یارسول الله» عمر شمشیر را در حالیکه در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی حضرت زد. آن حضرت ناله کرد: «یا ابتاه» عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی حضرت زد. آن حضرت صدا زد: « یا رسول الله، ابوبکر و عمر با بازماندگانت چه بد رفتاری کردند».

علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد ولی سخن پیامبر (ص) و وصیتی را که به او کرده بود به یاد آورد و فرمود:« ای پسر صهاک، قسم به آنکه محمد(ص) را به پیامبری مبعوث کرد، اگر نبود مقدری که از طرف خداوند گذشته و عهدی که پیامبر(ص) با من نموده می‌دانستی که تو نمی‌توانی به خانه من داخل شوی».

*بردن کشان کشان حضرت علی(ع) تا شهادت حضرت فاطمه(س)


عمر قنفذ را برای آوردن کمک فرستاد؛ مردم هم تا داخل خانه شدند امیر المومنین(ع) سراغ شمشیر رفت. قنفذ ملعون نزد ابوبکر برگشت در حالیکه می‌ترسید علی(ع) با شمشیر سراغش بیاید چرا که شجاعت و شدت عمل آن حضرت را می‌دانست. ابوبکر به قنفذ گفت: «برگرد، اگر از خانه بیرون آمد دست نگه دارید وگرنه در خانه‌اش به او هجوم بیاورید و اگر مانع شد خانه را بر سرشان به آتش بکشید». قنفذ آمد و با اصحابش بدون اجازه به خانه هجوم آوردند. علی (ع) سراغ شمشیرش رفت، ولی آنان زودتر به طرف شمشیر آن حضرت رفتند و با عده زیادشان بر سر او ریختند. عده‌ای شمشیرها را به دست گرفتند و بر آن حضرت حمله‌ور شدند و او را گرفتند و بر گردن او طنابی انداختند. حضرت زهرا(ع) جلوی در خانه، بین مردم و امیرالمومنین(ع) مانع شد.

قنفذ ملعون با تازیانه به آن حضرت زد به طوریکه وقتی حضرت از دنیا می‌رفت در بازویش از زدن او اثری مثل دستبند بر جای مانده بود. قنفذ حضرت فاطمه(ع) را با تازیانه زد آن هنگام که خود را بین او و شوهرش قرارداد و عمر پیغام فرستاد که اگر فاطمه بین تو و او مانع شد او را بزن. قنفذ با غلاف شمشیر به فاطمه زهرا(س) حمله کرد و ضربه‌ای به او زد. او را به سمت چارچوب در خانه‌اش کشانید و در را فشار داد به طوری که استخوانی از پهلویش شکست و جنینش سقط شد، بانوی دو عالم همچنان در بستر بود تا در اثر همان جراحات شهید شد.

در روایتی منسوب به امام صادق(ع) آمده است که آن حضرت فرمود: آنچه که باعث قتل مادرم سلام الله علیها شد همان غلاف شمشیری بود که قنفذ بر او زد.

علی(ع) را نزد ابوبکر برای بیعت بردند اما ایشان با همان استدلالی که بر گروه انصار غلبه کرده بودند آنها را مغلوب و دست بیعت به سوی ابوبکر دراز نکرد و به خانه برگشت تا روزی که حضرت فاطمه زهرا(س) به شهادت رسید که بعد از آن به ناچار برای حفظ ثبات جامعه با ابوبکر بیعت کرد.

*وصایای حضرت فاطمه زهرا(س)


سپس فاطمه (س) وصایایش را چنین آغاز کرد: پسر عمو، اولا وصیت می‌کنم با دختر خواهرم امامه ازدواج کنی چون او به فرزندانم همانند من است و مردها ناچار زن لازم دارند. بعد فرمود: وصیت می‌کنم وقتی من از دنیا رفتم مرا غسل بده و لباس‌های مرا کنار مزن چون پاکیزه و پاک هستم، هیچ یک از آنان که من ظلم کردند در تشیع جنازه من حاضر نشوند چون آنان دشمن من و دشمن پیامبر هستند و مگذار هیچ یک از پیروان آنان بر جنازه من نماز بخوانند. شب هنگام وقتی چشم‌ها روی هم گذاشته شد و مردم به خواب رفتند مرا به خاک بسپار.

پسر عمو، وقتی ازدواج کردی یک شبانه روز برای همسرت بگذار و یک شبانه روز برای فرندانت. یا اباالحسن، به صورت آنان صحیه مزن چون آنان یتیم و غریب و شکسته حال هستند. آنان دیروز جدشان را از دست دادند و امروز مادرشان را از دست می‌دهند. وای به حال امتی که حسن و حسینم را می‌کشند و آنان را دشمن می‌دارند. سپس زهرا(س) اشعاری را خواندند که ترجمه‌اش چنین است:

ای بهترین راهنما، اگر خواستی گریه کن و اشک دیدگان بریز که روز جدایی است

ای همتای بتول، فرزندانم را به تو سفارش می‌کنم که آنان همدم و مشتاقی جز تو ندارند

برمن و بر یتیمان گریه کن و شهید دست دشمنان در صحرای عراق را فراموش مکن


منبع: سایت فارس

فضیلت حضرت فاطمه زهرا (س) بر انبیاء دیگر



در فصل بیست و یک جلد اول کتاب تجلیات ولایت (از صفحه‌‏ى ۱۸۴ تا ۱۹۲) با استناد به دلائل متقن و روایات معتبر، ثابت شده است که ائمه‏‌ى اطهار علیهم‏‌السلام بر پیامبران پیشین جز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله برترى دارند و طبق احادیث معتبر دیگر از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله آمده است که امیرالمؤمنین نسبت به سایر ائمه فضیلت بیشترى دارند.

و از سوى سوم می‌‏دانیم که حضرت فاطمه علیهاالسلام کفو و همتاى امیرالمؤمنین است و اگر على علیه‏‌السلام نبود، همتایى براى آن حضرت در روى زمین و در میان مخلوقات پیدا نمی‌‏شد و این ادعا مضمون احادیث فراوانى است که از طریق اهل سنت و تشیع در منابع معتبر به دست ما رسیده است، بنابراین حضرت فاطمه علیهاالسلام جز پدر و شوهرش بر همگان برتر است.

در روایاتى از پیامبر خدا و جناب جبرئیل از سوى الهى و حضرت امام صادق و حضرت امام رضا آمده است:
ان اللَّه عز و جل یقول: لولم اخلق علیا لما کان لفاطمه کفو على وجه الارض آدم فمن دونه (۱) خداوند می‌‏فرماید: اگر على را خلق نمی‌‏کردم، در روى زمین همتایى براى فاطمه علیهاالسلام پیدا نمی‌‏شد خواه آدم و غیر او.

این حدیث برترى على و زهرا علیهاالسلام را بر تمام انبیاء و ماخلق اللَّه جز رسول خدا ثابت می‌‏نماید و علماى بزرگ نیز در کتابهاى کلامى در این زمینه بحثهایى دارند… علاوه بر اینها عبداللَّه بن مسعود، از طریق اهل سنت حدیث معتبرى را از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نقل مى‏کند که جبرئیل گفت: اى رسول خدا! تمام پیامبران الهى براى ولایت تو و ولایت على بن ابیطالب مبعوث شده‏اند. (۲)

و این حدیث نیز شرافت و فضیلت ذى المقدمه را بر مقدمه دربردارد، (۳) و چون على و فاطمه علیه‏السلام کفو و همتاى یکدیگرند، از این جهت نیز فاطمه علیهاالسلام بر انبیاى پیشین مقدم است. (شرح مفصل این حدیث را در کتاب آفتاب ولایت ص ۴۱ ملاحظه فرمایید.)

و بالاخره حضرت امام باقر علیه‏‌السلام در مورد مادرش فاطمه علیهاالسلام می‌‏فرمایند:
لقد کان مفروضه الطاعة على جمیع من خلق‏اللَّه من الجن و الانس و الطیر و الوحش و الانبیاء والملائکة. (۴)

خداوند اطاعت فاطمه علیهاالسلام را بر تمام مخلوقاتش حتى بر جن‌ها و انسان‌ها و حیوانات و پیامبران و ملائکه واجب کرده است.

گرچه این حدیث بحث مبسوطى دارد، (و اطاعت زهرا علیهاالسلام از پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‏السلام در سایر احادیث که رجحانى بر این حدیث دارند آمده است.) ولى به عنوان موید بر مطالب و ادله دیگر، استفاده می کنیم که اطاعت انبیاى پیشین ولو در عالم تکوین از فاطمه‏ زهرا علیهاالسلام به عنوان واجب آمده است.


۱ـ فصل ۶،همین کتاب با منابع بیشتر از جمله: محجه البیضاء، ج ۴، ص ۲۱۰- بحار، ج ۴۳، ص ۹۲ و ۹۷ و ۱۰۷- عوالم، ج ۷ ۱۱ ص ۲۷۸ و ۲۸۱- جلاءالعیون شبر، ج ۱، ص ۱۵۶ و…

۲ـ یا محمد! و اسئل من ارسلنا قبلک من رسلنا على ما بعثوا؟ قال: قلت: على ما بعثوا؟ قالت: على ولایتک و ولایه على بن ابیطالب صلى اللَّه علیهما.

۳ـ زیرا انبیاى دیگر مقدمه بودند بر ولایت امیرالمؤمنین علیه‏السلام.

۴ـ عوالم، ج ۱۱، ص ۱۹۰٫


منبع:سایت شهید آوینی