مجموعه فرهنگی یاس کبود

این وبلاگ جهت انتشار مطالب مذهبی و بیان آموزه های والای دین مبین اسلام و همچنین برنامه های این مجموعه فرهنگی به استحضار می رسد. ضمن عرض خیر مقدم، حضورتان را گرامی می داریم.

مجموعه فرهنگی یاس کبود

این وبلاگ جهت انتشار مطالب مذهبی و بیان آموزه های والای دین مبین اسلام و همچنین برنامه های این مجموعه فرهنگی به استحضار می رسد. ضمن عرض خیر مقدم، حضورتان را گرامی می داریم.

ربیع الثانی در آیینه تاریخ

به نام خدا

آخر ربیع الثانی


مرگ خالد بن ولید

در روز آخر ربیع الثانی خالد بن ولید بن مغیره مخزومی به اسفل السافلین جهنم شتافت. او ۲۰ سال بعد از بعثت پیامبر(ص) در اواخر زندگانی آن حضرت، به همراه عمرو عاص و ظاهر اسلام را قبول کرد. ابوبکر او را حاکم شام کرد، و عمر او را عزل کرد. پس از مدتی در شهر حمص مرد و در همانجا مدفون شد.

در مواردی پیامبر(ص) از کار های خالد بیزاری جستند. او بدون اجازه پیامبر(ص) بنی جذیمه را به قتل رساند و عده ای را اسیر کرد و گفت:« هرکس اسیری در دست دارد او را بکشد». مهاجر و انصار اسرا نزد پیامبر(ص) فرستادند و آن حضرت دستان مبارک را بلند کرد و دوباره فرمود:«خدایا من بیزاری می جویم به سوی تو از کاری که خالد کرده است». خالد به عمار ناسزا گفت. پیامبر(ص) فرمودند:« هرکس عمار را سب کند خداوند او را سب می کند».

او به دستور ابوبکر خواست امیر المومنین(ع) را به شهادت برساند، ولی قبل از هر اقدامی آن حضرت متوجه شدند، و با دو انگشت گلوی خالد را آن چنان فشار دادند که خالد نعره کشید و مردم فرار کردند و خالد لباسش را نجس کرد. آنگاه گفت: ابوبکر و عمر مرا به این کار امر کرده اند. هرکس واسطه شد، آن حضرت او را رها نکرد تا آنکه ابوبکر و عمر را فرستاد و ابن عباس را آورد. ابن عباس حضرت را به قبر مطهر پیامبر(ص) و فرزندانش و حضرت صدیقه(س) قسم داد و حضرت او را رها کرد. ابوبکر و عمر گفت:«این هم نتیجه مشورت با تو!» چه اینکه عمر، خالد را برای این کار انتخاب کرده بود.

همچنین خالد بن ولید مالک بن نویره(ره) را باعده زیادی از قبیله او به جرم بیعت نکردن با ابوبکر کشت و در همان شب با همسر مالک مرتکب خلاف شد. وقتی عمر این قضیه را شنید گفت:« تو را سنگسار می کنم» ولی این کار را انجام نداد؟!

در مورد دیگری هنگامی که ابوبکر او را به سوی قبیله بنی سلیم فرستاد، عده ای از مردان قبیله را در محلی جمع کرد و آنان را به آتش سوزانید.



 

بیست و پنجم ربیع الثانی - تقویم شیعه

خلع معاویة بن یزید خود را از خلافت

هنگامی که یزید بن معاویه در ۱۴ ربیع الاول سال ۶۴ هـ به دکات جحیم شتافت، فرزندش معاویه به جای وی نشست. او پس از چهل روز در ۲۵ ربیع الثانی بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و اعمال پدران خود را یاد کرد، و بر جد و پدر خود لعنت کرد و از افعال ایشان تبری جست و گریه شدیدی نمود، و آنگاه خود را از خلافت خلع نمود.

مروان بن حکم لعنت الله علیه از پای منبر برخاست و گفت: الحال که طالب خلافت نیستی پس امر خلافت را به سویی بیفکن. معاویة بن یزید گفت: من حلاوت خلافت را نچشیدم، چگونه راضی شوم که اوزار آن را بچشم. به هر صورت در خانه نشست و مشغول گریه شد و ۲۵ تا ۴۵ روز بعد از این واقعه فوت کرد و به قولی او را مسموم کردند. پس از او خلافت اولاد ابو سفیان تمام شد و به مروان و آل او منتقل شد.



  

بیست و دوم ربیع الثانی - تقویم شیعه

وفات موسی مبرقع(ع)

جناب موسى مبرقع‏ علیه السلام پسر حضرت جواد علیه السلام در سال 296 هجری در شهر قم(1) وفات یافت. به نقلى وفات آن جناب در 8 ربیع الثانى بوده است.(2)
 
 بنابر قول دیگرى در 14 ربیع الثانى وفات موسى مبرقع واقع شده است. قبر آن بزرگوار در چهل اختران قم خیابان آذر مشهور است.(3)
 
 نام: موسى، کنیه: ابوجعفر، لقب: مبرقع که از فرط زیبایى بر جمال مبارک نقاب مى‏زد. نام پدر: جواد الائمه ‏علیه السلام و مادر آن حضرت کنیز بود.
 
 ایشان از اولین سادات رضوى بود که در سال 256 هجری وارد قم گردید. او دائماً بر صورت خود برقعى داشت، ولى مردم عرب ساکن قم او را از قم بیرون کردند، و او به کاشان رفت و در آنجا مورد احترام قرار گرفت.
 
 بعد از آمدن ابوالصدیم حسین بن على بن آدم و مرد دیگرى از رؤساى قم، عربهاى قم متوجه شدند موسى چه کسى بوده است، و آن بزرگوار را به قم بازگرداندند و خانه‏اى براى او آماده کردند. همچنین در روستاهاى متعدد زمین و باغ براى او خریدند و خواهرانش زینب و ام‏محمد و میمونه، دختران حضرت جواد علیه السلام به قم آمدند، و بر او وارد شدند.
 
 هنگامى که جناب موسى مبرقع در قم از دنیا رفت، امیر قم عباس بن عمرو غنوى بر او نماز خواند، و در محل کنونى که در قم معروف است و قبلاً خانه محمد بن حسن بن ابى‏خالد اشعرى ملقب به شنبوله بود، دفن شد.
 کلینى ‏رحمه الله در کافى به سند معتبر نقل کرده که جناب موسى مبرقع تولیت اوقاف را از جانب امام ‏علیه السلام داشته‏اند.(4)

----------------------------------------------
1) بحار الانوار: ج 50 ص 162 - 161. تاریخ سامراء: ج 3 ص 302.
2) مستدرک سفینة البحار: ج 5 ص 230.
3) قلائد النحور: ج ربیع الثانى، ص 226. مرآة العقول: ج 6 ص 128.
4) کافى: ج 1 ص 261.


چهاردهم ربیع الثانی - تقویم شیعه



قیام مختار

در این روز مختار شاد کننده دلهای شکسته اهل بیت(ع) با ندای «یا لثارات الحسین» در کوفه قیام کرد. مختار در سال اول هجرت در طائف به دنیا آمد و در سال ۶۷ هـ در کوفه به دست مصعب بن زبیر به شهادت رسید. کنیه او ابو اسحاق است. ابو عبیده، پدرش ار صحابه بزرگ بود که در جنگ با فارس شهید شد. بعد از پدر، دو برادرش حکم و جبیر شهید شدند.

مختار در هیجده ماه حکومتش، هیجده هزار نفر از قاتلین سید الشهداء(ع) را به جهنم فرستاد. این به غیر از کسانی است که به دست اصحاب و یاران او و ابراهیم بن مالک اشتر در بیرون کوفه در کنار نهر خازر کشته شدند.

سعد عموی مختار از طرف امیر المومنین و امام حسن(ع) والی مداین بود، و هرگاه جایی می رفت مختار را به جای خود می گذاشت.

امیر المومنین(ع) به او خبر از فتح و ظفر دادند، و میثم تمار در زندان کوفه او را بشارت داد.

در روز عید قربان ابو محمد حکم بن مختار خدمت امام باقر(ع) آمد. بعد از اینکه خود را معرفی کرد، امام باقر(ع) او را نزد خود خواند و او عرض کرد: آقای من، مردم درباره پدر من بسیار سخن می گویند. به خدا قسم سخن درست کلام شماست و هر چه شما بفرمایید آن را قبول دارم. امام(ع) فرمود: سبحان الله، پردم خبر داد که مهریه مادر من از پولی بود که مختار آن را برای پدرم فرستاد. مختار خانه های خراب ما را آباد کرد، و دشمنان ما را به قتل رسانید، و هر خونی که از ما ریخته شد طلب نمود. آنگاه سه مرتبه فرمود:« رحم الله اباک»

در کودکی، امیر المومنین(ع) او را روی زانوی خویش می نشاند و به او لطف و مرحمت می فرمود. امام باقر(ع) می فرماید: بخدا قسم پدرم مرا خبر داد که مختار نزد فاطمه بنت امیر المومنین(ع) می آ«د، و آن مخدره برای او فرش پهن نموده پشتی برایش می گذاشت. سپس فرمود:« هر حقی که ما نزد کسی داشتیم او مطالبه نمود».

در روایت دیگر می فرماید: هنگامی که مختار سر نحس عبیدالله را برای امام زین العابدین(ع) فرستاد، آن حضرت سر سفره بود و خوشحال شد و دعا فرمود.

بنابر قول دیگری قیام مختار در شب ۱۴ ربیع الاول سال ۶۶هـ و بنابر قولی ۱۶ ربیع الثانی بوده است.


سیزدهم ربیع الثانی - تقویم شیعه

به نام خدا

شهادت حضرت زهرا(س)

به روایت مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب و قرمانی در اخبار الدول شهادت ام ابیها فاطمه الزهراء(س) در این روز بوده است.


 

دوازدهم ربیع الثانی - تقویم شیعه

به نام خدا

انقراض بنی امیه

در این روز با سفاح اولین خلیفه عباسی بیعت شد و با انقراض دولت بنی مروان دولت بنی امیه به کلی منقرض شد. البته مروان در بیست و هفت ذی الحجه کشته شد، ولی در این روز با تاسیس دولت بنی عباس رسما نام بنی امیه از صفحه خلافت برچیده شد.


دهم ربیع الثانی - تقویم شیعه

 

به نام خدا

وفات حضرت فاطمه معصومه(س)

در سال 201 ه.ق ، بنابر مشهور سالروز رحلت حضرت معصومه (س) است . نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، معصومه است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . ایشان از اوان کودکی پس از زندانی شدن و شهادت پدر ، تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت. یک سال بعد از هجرت امام رضا(ع) به مرو ، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای  پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. ایشان در این سفر  مخالفت خود و اهل بیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، راه  را بر ایشان بستند  و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند. در نتیجه این نبرد تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت معصومه (س) را نیز مسموم کردند. پس از آن حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. ایشان چندین روز  در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام « بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

 آن حضرت 13 روز پس از رسیدن به قم ، با دلی شکسته و غصه دار از داغ پدر و فراق برادر ، رحلت فرمودند . درعزای آن حضرت شهر قم را عزا و ماتم فرا گرفت . بدن آن حضرت را غسل داده و کفن کردند ، و بطرف باغ موسی بن خزرج مکان فعلی حرم مطهر آوردند . دو سوار نقابدار بیرون شهر آمدند و بر بدن آن حضرت نماز خواندند . آنگاه داخل سرداب شده و بدن مطهر را دفن کردند و رفتند ، و کسی آنان را نشناخت .

بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.

 موسی بن خزرج آن باغ را وقف حضرت معصومه ( س ) نمود ، و از بوریا و حصیر سقفی بر روی قبر مطهر آن حضرت قرار دادند . این بنا بود تا آنکه زینب دختر امام جواد (ع) قبه ای بر روی آن قرار دادند . سپس جماعتی از دختران ائمه (ع) در آن مکان دفن شدند.

هنگامی که ام محمد دختر موسی بن محمد بن علی الرضا (ع) فوت کرد در کنار آن حضرت دفن شد . روی این دو قبر یک گنبد دیگر بنا نهادند ، به گونه ای که دو گنبد چسبیده بهم بر روی قبر حضرت فاطمه معصومه (س) و ام محمد و میمونه بوده است .

بجز دختران حضرات معصومین (ع) ، دو کنیز هم دفن شده اند که در هنگام مرمت کف حرم مطهر در زمان ناصرالدین شاه ، روزنه ای به سردابی پیدا می شود و چند زن صالحه ، وارد سرداب می شوند . پیکر پاک میمونه و دو تن از کنیزان را پس از هزار سال تازه مشاهده می کنند . این سرداب جنب سرداب حضرت فاطمه معصومه (س) قرار دارد .(1)

امام صادق (ع) می فرماید :« قم کوفه صغیر است ، و بهشت دارای هشت در است که سه در آن از قم است . در آن شهر زنی از اولاد من رحلت می کند که اسمش فاطمه است ، و او دختر موسی بن جعفر (ع) است که به شفاعت او تمامی شیعیانم داخل بهشت می شوند ».(2)

بحارالانوار :ج60

2-بحارالانوار :ج95

 


  

هشتم ربیع الثانی - تقویم شیعه

به نام خدا

ولادت امام حسن عسکری(ع)

در این روز حضرت امام حسن عسکری(ع) در سال ۲۳۲هـ جهان را به قدوم خود منور فرمودند. به روایت مصباح، تقویم المحسنین، اختیارات و دروس شهید ولادت حضرت در چهارم این ماه بوده است. اقوال دیگری نیز در ولادت آن حضرت وجود دارد که عبارتند از ۲۷ ذی الحجه، ۱۰ ربیع الثانی.

پدر آ» حضرت امام هادی(ع) و مادر محترمه اش بانویی است که نامش حدیث یا حُدَیثه یا سوسن یا سلیل است. محل ولادت حضرت مدینه و مشهور ترین القاب ایشان زکی، نقی، و کنیه حضرتش ابو محمد است.

آن حضرت را برایزیر نظر داشتن و کنترل رفت و آمد ها، در محل سکونت سپاهیان ترک تبار دربار عباسی مسکن داده بودند، و همین جاست که به آن حضرت «عسکری» می گویند.

شهادت حضرت صدیقه طاهره(س)

بنا بر روایتی که چهل روز پس از رحلت پیامبر(ص) را روز شهادت حضرت زهرا(س) دانسته، روز هشتم ربیع الثانی روز شهادت حضرت به حساب می آید.


 

ششم ربیع الثانی - تقویم شیعه

به نام خدا

مرگ هشام بن عبدالملک

روز چهارشنبه ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵هـ در رصافه هشام بن عبدالملک از دنیا رفت و به جهنم واصل شد.

او مردی احول و غلیظ و بدخو و بخیل بوده و حریص بود بر جمع مال، دستور کشتن زید بن علی بن الحسین(ع) را صادر کرد و امام باقر و امام صادق(ع) را به شام احضار کرد و جسارتهای فراوانی به آن حضرت نمود و آخر الامر امام باقر(ع) را به شهادت رساند. ۱۹ سال و ۹ ماه و ده روز خلافت کرد و در ۵۳ سالگی به جهنم شتافت.

در زمان سفاح که قتل بنی امیه آغاز شده بود و قبرهای آنها را هم نبش می کردند و آنچه می یافتند می سوزاندند، وقتی نوبت به قبر ولید رسید اثری در آن باقی نمانده بود و از عبدالملک قسمتی از جمجمه اش مانده بود. هنگامی که قبر هشام را شکافتند بدن او هنوز متلاشی نشده بود، و لذا هشتاد تازیانه بر بدن او زدند و او را سوزانیدند و خاکسترش را به باد داداند.

بعضی گفته اند ظاهرا زدن هشتاد تازیانه به هشام به جهت حد قذف بوده که جسارت به مادر جناب زید بن علی بن الحسین(ع) نمود.


 

سوم ربیع الثانی - تقویم شیعه

به نام خدا

سفر امام عسکری(ع) به جرجان

در این روز امام حسن عسکری(ع) برای وفا به وعده ای که فرموده بودند و آشکار شدن معجزاتی از آن بزرگوار به طی الارض از سامراء به جرجان تشریف فرما شدند.

جعفر بن شریف می گوید: سالی قصد حج کردم، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری (ع) در سامراء رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می‌رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: «به مبارک خادم بده». عرض کردم: «همین کار را کرده‌ام»، و سپس بیرون آمدم و گفتم: «شیعیان شما در جرجان به شما سلام می‌رسانند


سوم ربیع‌الثانی روزی است که امام حسن عسکری (ع) برای وفا به وعده‌ای که فرموده بودند و آشکار شدن کراماتی از آن بزرگوار، از سامراء به جرجان آمدند.
بر اساس "تقویم شیعه"جعفر بن شریف می‌گوید: سالی قصد حج کردم، و قبل از حج به زیارت امام حسن عسکری (ع) در سامراء رفتم. اموالی از شیعیان همراهم بود که باید به آن حضرت می‌رساندم. خواستم از آن حضرت بپرسم اموال را به چه کسی بدهم، ولی پیش از آنکه من صحبت کنم حضرت فرمودند: «به مبارک خادم بده». عرض کردم: «همین کار را کرده‌ام»، و سپس بیرون آمدم و گفتم: «شیعیان شما در جرجان به شما سلام می‌رسانند». امام(ع) فرمود: مگر بعد از مراسم حج به جرجان برنمی‌گردی؟ عرض کردم: برمی‌گردم.
فرمودند: 170 روز دیگر اور روز جمعه سوم ربیع‌الثانی به جرجان وارد می‌شوی. آن وقت به مردم اعلام کن که من در آخر همان روز به جرجان می‌آیم. برو به سلامت. خداوند متعال تو را و آنچه با توست به سلامت به اهل و اولادت خواهد رسانید. پسری برای پسرت متولد شده است. نام او را «صلت» بگذار، که خداوند به زودی او را به حد کمال می‌رساند و او را از اولیاء ما خواهد بود.
من گفتم: یابن رسول‌الله،‌ ابراهیم بن اسماعیل جرجانی از شیعیان شماست و به دوستان شما هر سال بیش از صد هزار درهم احسان می‌کند، و در جرجان از اشخاصی است که متنعم به نعمت‌های الهی است. امام (ع) فرمودند:‌«خداوند به ابواسحاق ابراهیم بن اسماعیل در مقابل احسانی که به شیعیان ما می‌کند جزای خیر بدهد و گناهان او را بیامرزد و او را پسری صحیح‌العضاء روزی فرماید که قائل به حق باشد. به ابراهیم بگو: حسن بن علی می‌وید: نام پسر خود را احمد بگذار».
راوی می‌گوید: از خدمت حضرت مرخص شدم و حج رفتم و بازگشتم، و در روزی که حضرت معین فرموده بودند به سلامت وارد جرجان شدم. هنگامی که اصحاب ما برای تهنیت آمدند، به ایشان گفتم: امام (ع) مرا وعده داده که در آخر امروز به اینجا تشریف می‌آورند. پس مهیا شوید و مسائل و حوائج خود را آماده کنید.
شیعیان چون نماز ظهر و عصر را به جا آوردند، در خانه من جمع شدند. ناگاه امام عسکری (ع) در همان ساعتی که فرموده بودند وارد شدند. هنگام ورود بر ما سلام کردند و ما به استقبال شتافتیم و دست آن حضرت را بوسیدیم. آنگاه حضرت فرمودند: من به جعفر بن شریف وعده کرده بودم که در آخر این روز نزد شما بیایم. من نماز ظهر و عصر را در سامراء به جا آوردم و نزد شما آمدم تا با شما تجدید عهد نمایم. اکنون شما حوائج و مسائل خود را بیاورید.
اول کسی که ابتدا به سوال کرد تضربن جابر بود. او گفت: یابن رسول‌الله، پسر من از هر دو چشم نابیناست، دعا فرمایید تا خداوند دیده‌هایش را به او برگرداند. حضرت فرمودند: او را حاضر کند. او را حاضر کرد و حضرت دست مبارک بر چشمان او کشید و چشمانش روشن شد. پس از او یک یک آمدند و حاجت خود را بیان کردند و حضرت حاجت‌های آنان را برآورده می‌کردند، تا اینکه حوائج همه را برآوردند و مسائل آنها را جواب فرمودند و همانروز به سامراء مراجعت کردند.


 

اول ربیع الثانی - تقویم شیعه

به نام خدا

قیام توابین

در این روز در سال ۶۵هـ سلیمان بن صرد با گروهی از توابین ـ که نام شانزده هزارنفر آنان در دفتر سلیمان ثبت شده بود ـ برای خونخواهی امام حسین(ع) قیام کردند.

در روز دوم ربیع الثانی، از «نخیله» کوفه برای جنگ با ابن زیاد ملعون حرکت کردند. در شب جمعه ۵ ربیع الثانی از کوفه خارج شدند و روز بعد کنار قبر حضرت ابا عبدالله(ع) رفتند. یک یا سه شبانه روز در کربلا ماندند و گریستند و استغفار نمودند و ضجه و ناله کردند، به طوری که مثل آن روز و به اندازه صدای ضجه در آن ودای شنیده نشده بود.

هنگام وداع، کنار قبر حضرت مانند ازدحام کنار کعبه شلوغ بود. هر کس با حالتی شعر می خواند و ناله می کرد و با آن حضرت وداع می کرد و خود را برای جنگ با ابن زیاد آمده می نمود.

سلیمان از شیعیان علی بن ابی طالب و امام حسن و امام حسین(ع)بود و در جمیع جنگها در رکاب امیر المومنین(ع) حضور داشت. آخر الامر با لشکر ابن زیاد رو به رو شدند و بعد از کشتن عده زیادی از آنان و مبارزات و جانفشانی های فراوان، سلیمان در سن ۹۳ سالگی در عین الورد به شهادت رسید. از اصحاب سلیمان هم فقط ۲۷ نفر که مجروح و خسته و تشنه بودند جان سالم به در بردند، و بقیه همه به شهادت رسیدند.

حصین بن نمیر ملعون ـ که در کربلا دلهای اهل بیت(ع) را سوزاند ـ در عین الورد به دست ابراهیم پسر مالک اشتر کشته شد و به جهنم واصل گردید.

شهادت امام باقر(ع)

.در این روز به روایتی، شهادت امام باقر(ع) است.