ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پیکرم چشم انتظار تیزی شمشیرهاست
در رکابت جان سپردن افتخار شیرهاست
بر زبان عشق بوده در شب قدر این سخن
پیش چشم یار مردن بهترین تقدیرهاست
پیش از این تیر نگاهت برده جان را از تنم
پس چه باک از اینکه حالا قبله گاه تیرهاست
من سپر بودم برای لحظه ی معراج تو
این نماز آخر من در خور تکبیرهاست
پیکر خونین..تبسم..دامن تو..اشک من...
چشم دنیا تا ابد مبهوت این تصویرهاست ...
مرگ هشام بن عبدالملک
روز چهارشنبه ششم ربیع الثانی سال ۱۲۵هـ.ق در رصافه هشام بن عبدالملک از دنیا رفت و به جهنم واصل شد
او مردی احول و غلیظ و بدخو و بخیل بوده و حریص بود بر جمع مال، دستور کشتن زید بن علی بن الحسین(علیه السلام) را صادر کرد و امام باقر و امام صادق(علیه السلام) را به شام احضار کرد و جسارتهای فراوانی به آن حضرت نمود و آخر الامر امام باقر(علیه السلام) را به شهادت رساند. ۱۹ سال و ۹ ماه و ده روز خلافت کرد و در ۵۳ سالگی به جهنم شتافت.
در زمان سفاح که قتل بنی امیه آغاز شده بود و قبرهای آنها را هم نبش می کردند و آنچه می یافتند می سوزاندند، وقتی نوبت به قبر ولید رسید اثری در آن باقی نمانده بود و از عبدالملک قسمتی از جمجمه اش مانده بود. هنگامی که قبر هشام را شکافتند بدن او هنوز متلاشی نشده بود، و لذا هشتاد تازیانه بر بدن او زدند و او را سوزانیدند و خاکسترش را به باد داداند.
بعضی گفته اند ظاهرا زدن هشتاد تازیانه به هشام به جهت حد قذف بوده که جسارت به مادر جناب زید بن علی بن الحسین(علیه السلام) نمود