برای رسیدن به مقامات معنوی و شناخت حقایق عالم باید مواردی را رعایتنمود و از دستوراتی پیروی نمود یکی از این دستورات به شرح زیر می باشد .
و این دستور العملی است که سالک ربانی حاج میرزا جواد آقای ملکی تیریزیبه جناب آیه الله حاج شیخ محمد حسین کمپانی ( رضوان الله تعالی علیهما ) ارسال داشته است .
بسم الله الرحمن الرحیم
طریق مطلوب را برای راه معرفت نفس گفتند : چون نفس انسانی تا از عالممثال خود نگذ شته به عالم عقلی نخواهد رسید، و تا به عالم عقلی نرسیدهحقیقت معرفت حاصل نبوده و به مطلوب نخواهد رسید، لذا به جهت اتمام اینمقصود مرحوم مغفور جزاه الله عنا خیر جزاء المعلمین می فرمود که:باید انسان یک مقدار زیاده بر معمول تقلیل غذا و استراحت بکند تا جنبهحیوانیت کمتر، و روحانیت قوت بگیرد، و میزان آن را هم چنین فرمود: کهانسان اولا" روز و شب زیاده از دو مرتبه غذا نخورد حتی تنقل ما بینالغذائین نکند . ثانیا" هر وقت غذا می خورد باید مثلا" یک ساعت بعد ازگرسنگی بخورد، و آن قدر بخورد که تمام سیر نشود ، این در کم غذا و اماکیفش باید غیر از آداب معروفه، گوشت زیاد نخورد ، به این معنی که شب وروز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را یعنی هم روز و هم شبرا ترک کند ، و یکی هم اگر بتواند للتکیف نخورد ، ولا محاله آجیل خورنباشد و اگر احیانا" وقتی نفسش زیاد مطالبه آجیل کرد استخاره کند و اگربتواند روزه های سه روز هر ماه را ترک نکند.
و اما تقلیل خواب می فرمودند شبانروز شش ساعت بخوابد و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زیاد نماید، اینها در تقلیل حیوانیت کفایت میکند.
و اما تقویت روحانیت: اولا" دائما" باید هم و حزن قلبی به جهت عدم وصولبه مطلوب داشته باشد.ثانیا" تا می تواند ذکر و فکر را ترک نکند که این دو جناح سیر آسمانمعرفت است . در ذکر عمده سفارش اذکار صبح و شام اهم آنها که در اخبار وارد شده و اهم تعقیبات صلوات و عمده تر ذکر وقت خواب که در اخبار ماثور است ، لا سیما متطهرا" در حال ذکر به خواب رود. و شب خیزی می فرمودند زمستانها سه ساعت،تابستانها یک ساعت و نیم و میفرمودند که در سجده ذکر یونسیه یعنی در مداومت آن که شبانه روزی ترک نشود،هر چه زیادتر توانست کردن اثرش زیادتر ، اقل اقل آن چهار صد مرتبه استخیلی اثرها دیده ام . بنده خود هم تجربه کرده ام چند نفر هم مدعی تجربهاند .یکی هم قرآن که خوانده می شود به قصد هدیه حضرت ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله خوانده شود.
و اما فکر برای مبتدی می فرمودند : در مرگ فکر بکن تا آن وقتی که از حالشمی فهمید ند که از مداومت این مراتب گیج شده فی الجمله استعدادی پیدا کرده آن وقت به عالم خیالش ملتفت می کردند یا آنکه خود ملتفت می شد چند روزی همه روز و شب فکر در این می کند که بفهمد که هر چه خیال می کند و می بیند خودش را در عالم مثال می دید یعنی حقیقت عالم مثالش را می فهمید و این معنی را ملکه می کرد . آنوقت می فرمودند که باید فکر را تغییر داد و همه صورتها و موهومات را
محو کرد و فکر در عدم کرد. و اگر انسان این را ملکه نماید لابد تجلی سلطان معرفت خواهد شد. یعنی تجلی حقیقت خود را به نورانیت و بی صورت و حد با کمال بهاء فائز آید، و اگر در حال جذبه ببیند بهتر است ، بعد از آنکه راه ترقیات عوالم عالیه را پیدا کرد هر قدر سیر بکند اثرش را حاضر خواهد
یافت . و به جهت ترتیب این عوالم که باید انسان از این عوالم طبیعت اول ترقی به عالم مثال نماید، بعد به عالم ارواح و انوار حقیقیه ، البته براهین علمیه را خودتان احضر هستید. عجب است که تصریحی به این مراتب در سجده دعای شب نیمه شعبان که اوان وصول مراسله است شده است که می فرماید:سجد لک سوادی وخیالی و بیاضی . اصل معرفت آن وقت است که هر سه فانی بشود که حقیقت سجده عبارت از فناء است که عند الفناء عن النفس بمراتبها یحصل البقاءبالله رزقنا الله و جمیع اخواننا بمحمد وآله الطاهرین.
باری بنده فی الجمله از عوالم دعا گوئی اخوان الحمد لله بی بهره نیستم و دعای وجود شریف و جمعی از اخوان را برای خود ورد شبانه قرار داده ام..... حد تکمیل فکر عالم مثال که بعد از آن وقت محو صورت است آن است که یا باید خود به خود ملتفت شده عیانا" حقیقت مطلب را ببینید ، یا آنقدر فکر بکند که از علمیت گذشته عیان بشود، آن وقت محو موهومات کرده در عدم فکر بکند تا اینکه از طرف حقیقت خودش تجلی بکند.