سورة هود، نبأ، واقعه و مرسلات
خدای متعال در آیه 112 سورة هود خطاب به پیامبراسلاممیفرماید: "پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن، و نیز کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند) و طغیان نکنند، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند."
در تفسیر مجمع البیان از ابنعباس روایت شده: "هیچ آیهای شدیدتر و مشکلتر از این آیه بر پیامبر (ص) نازل نشد; لذا هنگامیکه اصحاب از آن حضرت پرسیدند: چرا به این زودی موهای شما سفید و آثار پیری نمایان شده است؟ فرمود: مرا سوره هود و واقعه پیر کرد."
یادآوری میشود که آیه یاد شده شامل چند دستور مهم است: استقامت و پایداری برای خدا ; رهبری و مبارزه در مسیر حق و عدالت.(
چنانکه در برخی روایات نیز وارد شده است که پیامبر فرمود : " سورة هود مرا پیر کرد ، برای خاطر این آیه" و اشاره فرمو د به آیة هود، 112 و با آنکه شبیه این آیه بدون "و من تاب معک" در سورة شوری نیز وارد شده است، ولی حضرت فقط نام سورة هود را میبرند; این برای آن است که خدای تعالی استقامت امت را نیز از ایشان خواسته است و حضرت بیم آن داشت که مأموریت انجام نگیرد و گرنه خود آن حضرت استقامت داشت.(
از طرف دیگر، مضامین اغلب آیاتِ این چهار سوره، دربارة آغاز قیامت و کیفیّت حساب و کتاب و عذابهای الهی در روز رستاخیز است بهگونهای که سورة نبأ ـ در آغاز سوره ـ از حادثة بزرگ )نبأ عظیم( یاد میکند که منظور، روز قیامت است.
همچنین در سورة واقعه، اخبار تکاندهندهای از حوادث هولناک و مجازات مجرمان در روز قیامت آمده است و لحن سورة مرسلات نیز، مشابه سه سورة دیگر است که خداوند مطلب خود را با قسمهای شدید شروع میکند و وعدة وقوع حتمی قیامت را میدهد و چند بار بعد از هر فراز از سخنان خود میفرماید: "وَیْلٌ لِّلْمُکَذِّبِین; وای بر تکذیبکنندگان، در آن روز." ; چنانکه برخی از مفسّران گفتهاند: یکی از علّتهایی که این چهار سوره، سبب پیری زودرس در پیامبر شدند، همین معانی است; چون خود پیامبر ، اهل یقین بود، گویا این حوادث را با چشم خود میدید و برای او فراتر از یک خبر بود; به همین جهت بیشتر بر او تأثیر میگذاشت; از طرف دیگر، چون ایشان، پیامبر رحمت بود و تحمّل عذاب امّت خود را نداشت، وقتی از طریق این آیات مطلع میشد که عدهای از امّت او بر اثر گمراهی، به این عذابها گرفتار میشوند، رنج میبرد; مانند رنج بردن پدری که فرزندش، بر اثر خطایی که مرتکب شده، پیش چشمش شکنجه و عذاب شود. این مسئله نیز، سبب ناراحتی و نگرانی بیش از حدّ پیامبر میشد و این چند چیز روی هم، باعث شدند تا پیامبر، زودتر از موعد طبیعی پیر شوند.