همو که تنها اسوه زنان بلکه اسوه زنان و مردان بود.
او تجسم کمالات انسانى بود و برخوردار از بالاترین شایستگیهاى آدمى. همو که مقامش عصمت کبرى است و بزرگترین شافعه روز جزا.
بالاترین ستمها براى او غصب وصایت بود و مهم ترین اقدامش احقاق حق.
زهرا(علیها السلام) وجودش نشانه راه است و با على(علیه السلام)بودنش، نشانه همه چیز. ولى او تنها به این قناعت نکرد، که براى حقانیتش اقدام ها کرد و به مهاجر و انصار اتمام حجت نمود.([1])
در این گفتار کوتاه بر آنیم تا فاطمه(علیها السلام) را در کلام خداوند جستجو نماییم. چون ما انسانهاى خاکى قادر به بر شمارى فضایل او نیستیم براى همین در لابلاى کلام الهى به جستجوى زهراء(علیها السلام)مى رویم.
فضیلت
فضیلت خلاف رذیلت و نقصان به معناى برترى و داراى درجات و مقامات بلند است.([2]) و به معناى برترى شخصیتى، اخلاقى و روحى است.([3])
امّا اینکه فاطمه(علیها السلام) داراى فضایل بى شمارى است، تردیدى وجود ندارد، و مى توان آنها را به سه دسته کلى تقسیم کرد:
1 ـ فضیلت هاى فردى حضرت زهرا(علیها السلام):
فضیلت دانش وافرداشتن.
فضیلت احراز مقام مجاهدت در راه خدا.
بهترین بنده خدا بودن.
نائل آمدن به مقام ایثارگرى.
فضیلت هجرت در راه خدا از مکه به مدینه.
فضیلت صبر و پایدارى در راه خدا.
2 ـ فضیلت خانوادگى:
فضیلت دختر بودن براى رسول خدا(صلى الله علیه وآله).
فضیلت داشتن مادرى چون خدیجه.
فضیلت داشتن همسر چون على(علیه السلام).
فضیلت داشتن فرزندان چون حسن و حسین(علیهما السلام).
فضیلت مادر بودن براى ائمه و حضرت مهدى.
فضیلت مصداق بودن اهل البیت
فضیلت داشتن عموى چون حمزه.
فضیلت اهل کساء بودن.
فضیلت کسى که در شأنش آیات و سوره هاى زیادى نازل شده.
فضیلت شهادت تمامى خانواده اش در راه خدا یا اسیر شدن در راه خدا.
فضیلت معصوم بودن خودش، پدرش، همسرش و فرزندانش.
3 ـ فضیلتهاى اجتماعى:
فضیلت اصلاح گرى و آگاهى دادن اجتماعى و دینى به مردم.
فضیلت همدردى و انفاق و ایثار به مردم.
فضیلت شاگرد پرورى.
فضیلت افشاگرى، و مبارزه با منافقین، و منحرفین، با خط امامت معصوم.
فضیلت دفاع از نظام سیاسى مبنى بر اصل امامت و ولایت.([4])
باید بدانیم که این فضیلتها به عنوان یک اصل، در زندگى فاطمه زهرا(علیها السلام) وجود داشت، امّا برخى از آنها در وجود آن حضرت جلوه اى خاصى داشتند، که ما در این گفتار به برخى از فضائل آن حضرت در قرآن اشاره مى کنیم:
فضائل فاطمه (س) در قرآن
زهراء(علیها السلام) کوثر است
(إنّا اعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک وانحر، إنّ شانئک هو الأبتر.) (کوثر، 108/); ما به تو کوثر(خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن. و بدان دشمن تو قطعا بریده نسل و بى عقب است.
سوره کوثر در عین اختصار در بردارنده اسرارى است که حتى بزرگان ما نیز از دستیابى به آن ژرفناى او عاجز ناتوانند([5]).
یکى از نامهاى مبارک فاطمه زهراء(علیها السلام) «کوثر» است.
«کوثر» بر وزن «فَوعل»، به معناى «خیر کثیر و فراوان» مى باشد. گستره معنایى این واژه چنان وسیع است که مصادیق بى شمارى از جمله «خیر بى نهایت» را شامل مى شود. در تفاسیر شیعه و سنّى معانى بسیارى براى «کوثر» ذکر شده است که همگى از مصادیق «خیر کثیر» مى باشند; مصادیق چون:
1 ـ حوض و نهر کوثر در جنّت که تعلق به پیامبر دارد و مؤمنان به هنگامه ورود به بهشت از آن سیراب مى شوند.
2 ـ مقام شفاعت کبرى در روز قیامت.
3 ـ نبوت.
4 ـ حکمت و علم به حقایق اشیا.
5 ـ قرآن.
6 ـ کثرت اصحاب و پیروان.
7 ـ کثرت معجزات.
8 ـ کثرت علم و عمل
9 ـ کثرت معرفت در توحید.
10 ـ کثرت نعمت هاى دنیا و آخرت.
11 ـ نسل کثیر و ذریه فراوان که در گذر زمان باقى بمانند، و بى تردید از این فراوانى ذریه و باقى ماندن نسل از وجود دختر والا گهر پیامبر، فاطمه زهرا(علیها السلام)، نشأت گرفته است([6]).
اما به عقیده بسیارى از علماى شیعه و پاره اى از اهل سنت، بارزترین مصداق «کوثر» وجود نازنین حضرت زهرا(علیها السلام)مى باشد([7]).
طهارت زهراء(علیها السلام)
(انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) (احزاب، 33 / 33) ; خداوند فقط مى خواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.
به شیوه گوناگون از طریق فریقین آمده است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمودند: «نزلت هذه الآیة فى خمسة: فى وفى علىّ و فاطمه، و حسن و حسین»; این آیه در مورد عظمت پنج تن نازل شده است: من على، فاطمه، حسن و حسین([8]).
پس فاطمه (علیها السلام) طبق نزول این آیه از هر گونه رجس و گناه پاک است، و عصمت مطلق دارد.
از آنجاى که اراده حقّ تعالى بر این قرار گرفته است که نبوّت و وصایت منصب خاصّ مردان باشد، اگر چنین نبود به حضرت زهرا(علیها السلام) نیز عطا مى شد.
زهراء(علیها السلام) لیلة القدر است
(حم، و الکتب المبین، إنّا انْزَلنه فى لیلة مّبارکة إنّا کنّا منذرین، فیها یفرق کلّ أمر حکیم)(دخان، 44/1 ـ 4); سوگند به این کتاب روشنگر، که ما آن را در شبى پر برکت نازل کردیم; ما همواره انذار کننده بوده ایم، در آن شب هر امرى بر اساس حکمت (الهى) تدبیر و جدا مى گردد.
بنابر روایات متعدد و معتبرى که از ائمّه طاهرین(علیهم السلام) رسیده، حقیقت لیلة القدر به وجود فاطمه زهرا(علیها السلام)تفسیر شده است. از آن جمله، بیان نورانى امام موسى بن جعفر(علیه السلام) در تفسیر آیات آغازین سوره دخان مى باشد:
مردى نصرانى به خدمت امام موسى کاظم(علیه السلام) شرفیاب شد و در بین سؤالات متعدّدى که بیان مى داشت تفسیر باطن این آیات را جویا شد:
امام در پاسخ فرمودند: اما «حم»، محمّد(صلى الله علیه وآله) مى باشد و «کتاب مبین»، على(علیه السلام) مى باشد. و امام «اللّیلة»، فاطمه(علیها السلام)مى باشد([9]).
آرى، حقیقت لیلة القدر، وجود یگانه زهراست.
انفاق زهراء(علیها السلام)
(ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا، عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا، یوفون بالنذر ویخافون یوما کان شره مستطیرا، ویطعمون الطعام على حبه مسکینا ویتیما واسیرا، انما نطعمکم لوجه الله لانرید منکم جزاء ولاشکورا، انا نخاف من ربنا یوماً عبوسا قمطریرا، فوقاهم الله شر ذلک الیوم ولقاهم نضرة وسرورا، وجزاهم بما صبروا جنة وحریرا) (دهر، 76/5 ـ 12); به یقین ابرار (و نیکان) از جامى مى نوشند که با عطر خوشى آمیخته است، از چشمه اى که بندگان خاصّ خدا از آن مى نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى سازند، آنها به نذر خود وفا مى کند، و از روزى که شر و عذابش گسترده است مى ترسند، و غذاى (خود) را با اینکه به آن علاقه (نیاز) دارند، به «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» مى دهند، (و مى گویند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام مى کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهیم، ما از پروردگارمان خائفیم در آن روزى که عبوس و سخت است. (بخاطر این عقیده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مى دارد و آنها را مى پذیرد در حالى که غرق شادى و سرورند. و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاى حریر بهشتى را به آنها پاداش مى دهد.
به اتفاق اهل سنت این آیات در شأن، فاطمه(علیها السلام) على و حسن و حسین(علیهم السلام) نازل گردیده و ما در اینجا فقط اکتفا به عبارت زمخشرى مى نماییم در کشاف در تفسیر سوره هل اتى ص 239 از ابن عباس روایت کرده که حضرت امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) مریض شدند، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با جماعتى به عیادت آمدند آن حضرت به على(علیه السلام)فرمودند: یا على اگر نذرى براى شفاى فرزندان خود بنمایى مناسب است. آن حضرت با فاطمه زهراء و فضه خادمه نذر کردند که هر گاه آن دو بزرگوار صحت یافتند، سه روز روزه بگیرند، چون شفا یافتند چیزى در خانه نبود، امیر المؤمنین به نزد شمعون خیبرى یهودى آمد و سه صاع جو قرض گرفت. فاطمه آن را آرد کرد. پنج قرص آن را طبخ نمود. وقت افطار مسکینى در خانه آمد و سؤال نمود. امیر المؤمنین نان خود را به سائل داد. فاطمه زهراء و حسن و حسین و فضه خادمه با امیر المؤمنین اقتدا کردند و همگى نان خود را به سائل دادند و با آب افطار کردند.
شب دوم چون خواستند افطار کنند، یتیمى در خانه آمد و سؤال کرد. هر پنج نفر نان خود را به سائل دادند و با آب افطار کردند.
و همینطور شب سوم هر پنج نفر نان خود را به اسیرى دادند و با آب افطار کردند. چون صبح روز سوم شد امیر المؤمنین(علیه السلام)دست حسنین را گرفت و به خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمدند... رسول خدا(صلى الله علیه وآله)از دیدار آنها سخت شکسته خاطر گردید، به خانه فاطمه آمد، آن مخدره را در محراب عبادت دیدند که شکم او به پشت خشکیده و دیده هاى حق بینش به گودى فرو رفته است. در آن حال جبرئیل نازل شد و عرض کرد: «هنیأ لک یا رسول اللّه خذ هذه السورة» سپس سوره هل اتى را بر او قرائت کرد([10]).
عامه و خاصه روایت کردند که این آیات در شأن فاطمه(علیها السلام) و على و حسنین نازل گردیده است.
شفاعت فاطمه(علیها السلام)
(ولسوف یعطیک ربک فترضى).(ضحى، 93/5); و به زودى پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوى.
در تفسیر مجمع البیان طبرسى نقل است:
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بر فاطمه وارد شد. دید آن مخدره عبایى را که از پشم شتر بود، بر خود پیچیده و با دست مبارک دستاس مى گرداند، با دست دیگر فرزندش را در آغوش کشیده شیر مى داد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آن منظره حزن آور رادید و گریست و فرمود: «اى فاطمه! تلخى زندگانى دنیا چند روزى بیش نیست، بر آن صابر باش که حلاوت آخرت در پیش است. خداى تعالى این آیه مبارکه را بر من نازل فرموده (ولسوف یعطیک ربک فترضى)([11])».
ابن شهر آشوب در مناقب نیز این روایت را نقل کرده و گفته است: «فاطمه فرمود الحمد للّه على نعمائه و الشکر على آلائه». سپس آیه نازل گردید که قیامت آن قدر از امت تو در شفاعت فاطمه داخل بشوند که تو و فاطمه راضى و خوشنود بشوید([12]).
عبادت فاطمه(علیها السلام)
(تتجافى جنوبهم عن المضاجِع یدعون ربّهم خوفاً و طمعا و ممّا رزقناهم ینفقون). (سجده،32/16); پهلوهاى شان از بسترها در دل شب دور مى شود (و به پا مى خیزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مى خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده ایم انفاق مى کنند.
یعنى شبها هنگامى همه مردم در خواب هستند براى عبادت خداوند بیدار مى شوند، نماز بر پا مى دارند، و از روى بیم از عذاب آخرت و امیدوارى به ثواب و تفضلات الهى در آن عالم و از آنچه که خداوند به آنها داده از مال و سایر نعمتها به دیگران انفاق و بخشش مى کنند.
این آیه در شب زفاف فاطمه نازل گردید حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) مى فرماید: در شب زفاف زمانى نگذشت که فاطمه زهرا بر خواست و چراغ را خاموش کرد با اجازه همسرش مشغول به نماز گردید و از براى احیاى آن شب آیه مذکوره نازل گردید([13]).
فاطمه زهراء(علیها السلام) ساعتها متمادى با خدا راز و نیاز مى کردند، عبادت و سلوک ایشان براى ما قابل تصور و درک نیست([14]). کیفیت عبادت فاطمه(علیها السلام) هرگز در عقل و خیال ما نمى گنجد. حالت روحى او را در هنگامه عبادت، خدا مى داند و بس([15]).
زهراء(علیها السلام) یکى از بحرین است
(مرج البحرین یلتقیان ، بینهما برزخ لایبغیان، فباى آلاء ربکما تکذبان ،یخرج منهما اللؤلؤ والمرجان). (الرحمن، 55/19 ـ 22); در میان آن دو برزخى است که یکى بر دیگرى غلبه نمى کند (و به هم نمى آمیزند). پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار مى کنید؟! از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج مى شود.
بحرین فاطمه زهراء(علیها السلام) و على مرتضى است فاطمه بحر نبوت و على بحر ولایت برزخ رسول خدا(صلى الله علیه وآله)است لؤلؤ امام حسن است و مرجان امام حسین(علیه السلام) است.
علامه مجلسى در بحار نقل کرده که : ابوذر غفارى روایت کرده که مراد از بحرین و لؤلؤ و مرجان این چهار نفرند. سپس فرمود : کیست مثل این چهار نفر على و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام)دوست نمى دارد آنها را مگر مؤمن، و دشمن نمى دارد آنها را مگر کافر. پس مؤمنین باشید به سبب محبت به اهل بیت(علیه السلام). کافر نباشید بسبب دشمنى و بغض اهلبیت; زیرا هر که چنین باشد مسیر او آتش جهنم خواهد بود([16]).
حضرت فاطمه(علیها السلام) شاخه شجره طیبه
(الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبة کشجرة طیبة اصلها ثابت وفرعها فى السماء، تؤتى اکلها کل حین باذن ربها ویضرب الله الامثال للناس لعلهم یتذکرون). (ابراهیم، 14/24 و 25);آیا ندیدى چگونه خداوند «کلمه طیبه» (وگفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه اى تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!، هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش مى دهد. و خداوند براى مردم مثلها مى زند، شاید متذکر شوند (و پند گیرند).
وجوهى چند در معنى شجره طیبه روایت شده است که یک از وجوه نخله است و دیگر درختى است در بهشت و یکى دیگر وجود مقدس نبوى است و اخبار معتبره از طریق شیعه و سنى در قول آخرى در کتب شیعه و سنى بسیار است([17]).
یکى روایت ابن عباس است که جبرئیل امین به حضرت رسول عرض کرد: «انت الشجرة و على غصنها و فاطمة ورقها و الحسن و الحسین ثمارها» و مراد از کلمه طیبه کلمه توحید «لا اله الا اللّه» است، یا ایمان یا هر کلامى که خداوند سبحان بدان امر به اطاعت کرده است. در حدیثى از فاطمه زهرا(علیها السلام) به «غصن» و از على(علیه السلام) به «فرع» و از حسنین به «ثمار» تعبیر شده است. و در «بصائر الدرجات» نیز روایتى ذکر شده که در آن آمده است: «انا جزرها اى اصلها و على زروها و فاطمه فرعها و الائمة اغصانها و شیعتهم اوراقها»; رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: من بیخ این درخت هستم، و على(علیه السلام) تنه این درخت است و فاطمه فرع و لقاح او است و ائمه(علیهم السلام)شاخه اى او و شیعیان برگ او مى باشند و در صافى چند روایت نقل مى فرماید: در بعضى از آنها مى فرماید: شاخه آن درخت فاطمه است و میوه آن ائمه است و برگ آن شیعیان ایشان است، هرگاه فرزندى از شیعه متولد شود. برگى بر او اضافه مى شود و هر گاه شیعه اى بمیرد برگى از او ساقط مى شود([18]).
زهرا(علیها السلام) و نسل پاکش
(وهو الذى خلق من الماء بشرا فجعله نسبا وصهرا وکان ربک قدیرا). (فرقان، 25/ 54); او کسى است که از آب، انسانى را آفرید; سپس او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد); و پروردگار تو همواره توانا بوده است.
در تفسیر صافى به نقل از مجمع البیان نقل شده است: ابن سیرین گفته آیه شریفه در حق رسول(صلى الله علیه وآله)خدا و على مرتضى نازل شده است، آن زمان که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فاطمه را به على بن ابى طالب(علیه السلام)تزویج کرد. و مراد از نسب صهر ایشانند([19]).
فاطمه(علیها السلام) ذا القربى
(فآت ذا القربى حقه والمسکین وابن السبیل ذلک خیر للذین یریدون وجه الله واولئک هم المفلحون).(روم، 30 / 38); پس حق نزدیکان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن. این براى آنها که رضاى خدا را مى طلبند بهتر است، و چنین کسانى رستگارانند.
در سال هفتم از هجرت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به سوى خیبر رفت، و به محیصة بن مسعود حارثى دستور داد که جانب فدک برود، و یهودهاى فدک را به اسلام دعوت کند، اگر قبول نکردند باید جزیه بدهند، و اگر جزیه را هم قبول نکردند، آماده جنگ باشند، آنان نه به جزیه و تن دادن و نه اسلام را پذیرفتند، امّا وقتى که خبر فتح خیبر را شنیدند، وحشت عظیم آنان را فرا گرفت، در اینجا بود که با بزرگان خود مشورت کردند و چند نفر از بزرگان خود را به جانب رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرستادند، در آنجا آنها از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) معجزات عظیم را مشاهده کردند. مثلاً: با وجود که کلید ابواب را در صندوق مهر شده گذاشته بودند، ولى آن کلیدها را جبرئیل براى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)آورده بود، با مشاهده این صحنه عده اى از آنان با اسلام مشرف شدند، و بین پیامبر و آنان صلح شد، و فدک بدون خونریزى به تصرف رسول خدا(صلى الله علیه وآله)در آمد، در اسلام اموالى که بدون جنگ و قتال به دست آید، مختص رسول خدا(صلى الله علیه وآله) است، و فدک مختص رسول خدا شد، آنها که ایمان آوردند خمس اموال خود را به رسول خدا(صلى الله علیه وآله) بدهند و بقیه ملک رسول خدا(صلى الله علیه وآله)باشد([20]).
چون فدک به تصرف رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در آمد، جبرئیل نازل شد و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را سلام داد و عرض کرد که خداوند مى فرماید: حق خویشاوندان را بده([21]).
چون جبرئیل این خبر را آورد که حق خویشان را بده رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: این خویشان کیانند جبرئیل عرض کرد دخترت فاطمه زهراء(علیها السلام) است حوائط فدک را تفویض فاطمه بنما و حق خود را باو واگذار; چون خداوند متعال حق خویش را نیز به فاطمه(علیها السلام) واگذار فرمود، رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فاطمه را طلبید و آیه مذکوره را بر او قرائت فرمود و اموالى که از فدک بهره رسول خدا شده بود همه را به فاطمه تسلیم کرد. و فدک را تفویض فاطمه(علیها السلام)فرمود. آن مخدره عرض کرد یا رسول اللّه! آنچه به فرمان خدا بهره من شده است، همه را ه بشما واگذار کردم. رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: اى نور دیده! همه مخصوص تو است. آن را براى خود و فرزندان خود نگهدار. و دانسته باش که بعد از من با تو از در عناد بیرون شوند و حیله ها بسازند. خصومتها بیاغازند تا فدک را از دست تو بیرون کنند([22]).
سپس رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمان داد تا بزرگان اقوام و اصحاب حاضر شوند. و در حضور آنان حوائط فدک را و با هر ملک و مالى که از آن اراضى ماخوذ داشته بود، به فاطمه تسلیم فرمودند، و اعلام کرد که فدک با تمام منافعش متعلق به فاطمه و فرزندان او است، و تا زمان رحلت رسول(صلى الله علیه وآله)کارگران آن مخدره در فدک مشغول بودند. و آن حضرت هر سال فقط به اندازه نیاز خود برمى داشت، بقیه را بین مسلمانان تقسیم مى کردند، و تا زمان رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) تمام فدک در تصرف فاطمه(علیها السلام)بود([23]).
آیات بى شمارى دیگرى هم در شأن و منزلت آن بانوى نمونه، در کتاب خداوند وجود دارد که در این مختصر نمى گنجد، در کتاب ریاحین شریعه چیزى در حدود 30 آیه در شأن و منزلت حضرت زهرا(علیها السلام) نقل و تأویل شده است. و نیز در کتابى تحت «عنوان فاطمة الزهراء فى القرآن» 68 آیه از آیات قرآن در منزلت، فضایل و مرتبط با آن بانو گردآورى شده است([24]).
نتیجه
از آنچه که گذشت روشن گردید که در آیات متعدد قرآن مجید، کتاب مقدس مسلمانان، از فضایل حضرت فاطمه (علیها السلام) نام برده شده است، و آن حضرت مورد تقدیر و ستایش قرار گرفته است، و نیز روشن گردید که حضرت فاطمه دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله) داراى عصمت، طهارت و شفاعت کبرى است. و بهترین انسانها از نسل او قرار داده شده است، خشنودى خدا و رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در خشنودى فاطمه است. او بهترین عبادت کنندگان و بهترین زنان جهان است. از انفاقش به عنوان بهترین انفاق نام برده شده است. امید که با شناخت و درک فضایل حضرت او را در زندگى دنیا و آخرت الگو و سرمشق قرار دهیم.
[1] . نگاه کنید به مهدى نیلى پور، فرهنگ فاطمیه، انتشارات مرکز فرهنگى شهید مدرس، اصفهان، چاپ اول 1380. مسعود پور سیّد آقایى، چشمه در بستر، ص 21، مؤسسه انتشارات حضور، قم، چاپ سوم 1381.
[2] . چشمه در بستر، ص 474.
[3] . همان.
[4] . فرهنگ فاطمیه، ف، پیشین، ص 476.
[5] . استاد محمد تقى مصباح یزدى، جامى از زلال کوثر، تحقیق و نگارش محمد باقر حیدرى، ناشر انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، چاپ دوم 1381.
[6] . مجمع البیان، شیخ طبرسى، ج 27، ص 309.
[7] . مجمع البیان، پیشین، ص 21.
[8] . سید عبدالرزاق مقرم، صدیقه شهیده، زهراء(س)، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
[9] . جامى از زلال کوثر، ص 17، (به نقل از تفسیر برهان، ج 4، ص 158).
[10] . آقاى شیخ ذبیح اللّه محلاتى، ریاحین شریعه، ج اول، ص 157 ـ 159، انتشارات دار الکتب الاسلامیة، چاپ چهارم 1364.
[11] . تفسیر مجمع البیان، شیخ طبرسى، ج 10، ص 382، ناشر مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، بیروت، چاپ اول 1415.
[12] . ریاحین الشریعه، پیشین، ص 152ـ 153.
[13] . ریاحین شریعه، پیشین، ص 153.
[14] . سخنرانى مقام معظم رهبرى در سمینار بررسى زن در جامعه، 10/12/64.
[15] . جامى از زلال کوثر، پیشین، ص 101
[16] . ریاحین شریعه، پیشین، ص 154.
[17] . ریاحین شریعه، پیشین، ص 155.
[18] . همان.
[19] . ریاحین شریعه، پیشین، ص 156.
[20] . ریاحین الشریعه، پیشین، ص 305.
[21] . ریاحین الشریعه، پیشین، ص 306.
[22] . همان، پیشین، ص 307.
[23] . همان.
[24] . فرهنگ فاطمیه/ ف، پیشین، ص 479.