قال الصادق علیه السلام: و ما من نبی و لا وصی و الّا شهید. (1)
آیا پیامبر اسلام به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا شهیدش کردند؟ عده ای تلاش می کنند در جامعه مسلمین القا کنند پیامبر عمر طبیعی خودشان را کرد . کسی به ایشان قصد سوء نکرد. و این نظر خود را با تعبیر وفات و یا رحلت پیامبر ابراز می دارند؛ و متأسفانه در محافل شیعیان هر چند نادانسته و ناخواسته؛ چنین تعبیر می شود.
اما اولا باید بدانیم پیامبر را چندین بار ترور کردند. در اوایل بعثت مشرکان قصد حذف کردن فیزیکی ایشان را داشتند و در ادامه و مخصوصا بعد از هجرت به مدینه و استقرار حکومت اسلامی منافقین که طمع ریاست داشتند چندین بار سوء قصد به حضرت رسول کردند که ناکام ماند اما در آخر ایشان را مسموم و به شهادت رساندند و به قصد شوم خود رسیدند. ثانیا در عمل این مطلب را ابراز کنیم که پیامبر ما در بستر به مرگ طبیعی جان نداد بلکه شهید شدند. اما دلیل ادعای ما علاوه بر تاریخ صحیح صدر اسلام روایتی است که از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: هیچ پیامبر و وصی پیامبری نیست الّا اینکه به شهادت می رسد. یعنی در راه خدا کشته خواهد شد. شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الامال روایتی در همین مضمون از امام صادق(علیه السلام) نقل می کنند و تصریح می کنند که روایت صحیحه است.
در ادامه روایاتی می آید که نشان دهنده شهادت حضرت ختمی مرتبت است:
عیون: ابا صلت هروى از حضرت رضا علیه السّلام نقل کرد که فرمود هیچ یک از ما نیست مگر اینکه کشته مىشود. اعتقادات صدوق: می نویسد اعتقاد ما اینست که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در جنگ خیبر مسموم شد پیوسته این ناراحتى در آن جناب بازگشت می کرد تا بالاخره رگ گردنش بر اثر سمّ قطع شد. و از آن ناراحتى فوت شد.(2)
چکیده
حضور اهل بیت(علیهم السلام) در اولین اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام) بر سر
مزار آن حضرت در کربلا از مسائلی است که در قرون اخیر برخی محققان شیعه درباره آن
تشکیک کرده اند. در مقابل، برخی دیگر از اندیشمندان، درصدد رد این تشکیک و اثبات
اربعین اول شده اند. این نوشتار ابتدا به دلایل منکران اربعین اول پرداخته و در
ادامه به پاسخ گویی آن ها می پردازد، سپس با استفاده از قراین و شواهد دیگر،
دیدگاه موافقان اربعین اول را تأیید می کند.
مقدمه
یکی از مباحث مهم تاریخ عاشورا که در این فصل درباره آن بحث و بررسی صورت گرفته،
حضور اهل بیت(علیهم السلام)در کربلا در اولین اربعین شهادت امام حسین(علیه السلام)
بر سر مزار آن حضرت و دیگر شهدای کربلاست. در میان شیعه، مشهور است که اربعین روزی
است که جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ رسول خدا (صلی الله علیه وآله) به
زیارت قبر امام حسین(علیه السلام) نائل شد و در همان جا بود که اهل بیت(علیهم
السلام) هنگام بازگشت از شام نیز به زیارت مزار امام(علیه السلام) آمده و جابر را
ملاقات کردند. هم چنین در این روز سر امام حسین(علیه السلام) به بدن ملحق شده و
دفن شد. اما در مقابل این شهرت، برخی اندیشمندان متقدم و معاصر شیعه، ورود اهل بیت
(علیهم السلام) را در روز اربعین سال 61 ق انکار کرده اند که دیدگاه ها و دلایل
انکار آنان و نیز ادله و قراینی که برخی محققان معاصر برای رد دلایل منکران اقامه
کرده اند، بررسی و مطالعه خواهد شد. سپس در ادامه، قراین و شواهد تاریخی و روایی
این موضوع را به منظور اثبات چنین شهرتی بیان خواهیم کرد.
«اربعین» در متون و نصوص دینی
واژه اربعین از اصطلاحاتی است که در متون دینی، حدیثی و تاریخی کاربرد زیادی دارد
و بسیاری از امور، با این عدد و واژه، تعریف و تحدید شده اند. مثلاً کمال عقل در
چهل سالگی، آثار چهل روز اخلاص، آثار حفظ چهل حدیث، دعای چهل نفر، دعای برای چهل
مؤمن، قرائت دعا عهد در چهل صبح، عدم پذیرش نماز شراب خوار تا چهل روز، گریه چهل
روز زمین، آسمان و فرشتگان بر امام حسین(علیه السلام)، استحباب زیارت اربعین و ...
از جمله مواردی است که جایگاه و ارزش والای این واژه و عدد را در معارف اسلامی
بیان می دارد.2
با این همه، در احادیث، تنها استحباب زیارت اربعین درباره امام حسین(علیه السلام)
وارد شده است و چنین سفارشی درباره هیچ یک از معصومان(علیهم السلام) پیش و پس از
سیدالشهدا(علیه السلام)وجود ندارد. بنابراین از نظر تاریخی و حدیثی، هیچ پیشینه ای
را نمی توان برای اربعین و اعمال مربوط به این روز تا پیش از حادثه عاشورا تصور
کرد و این ویژگی و امتیاز، تنها از آنِ امام حسین(علیه السلام)است.
استحباب زیارت اربعین در روایات و گزارش های تاریخی
مهم ترین دلیل بزرگداشت اربعین سیدالشهدا(علیه السلام) روایت مرسله ای از امام
عسکری(علیه السلام)است که فرموده است: نشانه های مؤمن، پنج چیز است که یکی از آن
ها زیارت اربعین است.3 افزون بر این، امام صادق(علیه السلام)زیارت اربعین را به
صفوان بن مهران جمّال تعلیم داده است که در آن به بزرگداشت اربعین تصریح شده است.4
اما درباره منشأ اهمیت اربعین در منابع کهن شیعه، باید گفت که به این روز از دو
جهت توجه شده است. یکی از جهت بازگشت اسرا از شام به مدینه و دیگری به سبب زیارت
قبر سیدالشهدا(علیه السلام) توسط جابر بن عبدالله انصاری، یکی از اصحاب برجسته
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و امیرالمؤمنین(علیه السلام).
شیخ مفید، شیخ طوسی و علامة حلّی(قدس سره) در این باره می نویسند:
روز بیستم صفر روزی است که حرم امام حسین(علیه السلام) از شام به سوی مدینه
بازگشتند. هم چنین در این روز، جابر بن عبدالله انصاری، صحابی رسول خدا(صلی الله
علیه وآله) برای زیارت امام حسین(علیه السلام) از مدینه به کربلا آمد و او اولین
کسی بود که قبر امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرد.5
جابر بن عبدالله انصاری; نخستین زائر قبر امام حسین(علیه السلام)منابع تاریخی
زیارت قبر امام حسین (علیه السلام)6 را توسط جابر دو گونه، گزارش کرده اند. گزارش
نخست از طبری شیعی است که زیارت جابر را همراه با عطیه عوفی، به طور مسند و با
تفصیل گزارش کرده ، اما در آن، سخنی از ملاقات وی با اهل بیت امام حسین(علیه
السلام)به میان نیاورده است. گزارش دوم از سید ابن طاووس است که زیارت جابر را
بدون همراهی عطیه و به اختصار ، بیان کرده و به دنبال آن ، ملاقات جابر را با
اسرای اهل بیت(علیهم السلام) که از شام بازگشته اند، آورده است. ابتدا گزارش طبری
و سپس گزارش ابن طاووس را بررسی می کنیم.
عماد الدین طبری (متوفای 525 ق) در بشارة المصطفی به سندش از عطیة بن سعد بن جناده
کوفی جدلی7 نقل کرده که گفت: با جابر بن عبدالله به قصد زیارت امام حسین(علیه
السلام)حرکت کردیم ، چون به کربلا رسیدیم جابر به سوی فرات رفت و غسل کرد، سپس
پارچه ای به کمر بست و پارچه ای به دوش انداخت و عطر زد ، سپس ذکرگویان به سوی قبر
امام(علیه السلام) رفت. وقتی نزدیک قبر شد ، گفت: دستم را بگیر و روی قبر بگذار.
من دستش را روی قبر گذاشتم. جابر خود را به روی قبر انداخت و آن قدر گریه کرد که
بی هوش شد. بر او آب پاشیدم تا به هوش آمد. آن گاه سه بار گفت: ای حسین! سپس گفت:
دوست پاسخ دوستش را نمی دهد. بعد ادامه داد: تو چگونه جواب دهی در حالی که رگ های
گردنت را بریدند و بین سر و بدنت جدایی انداختند. گواهی می دهم که تو فرزند خاتم
پیامبران و پسر سرور مؤمنان و هم پیمان تقوا و از نسل هدایت و پنجمین نفر از اصحاب
کسایی ; فرزند سرور نقیبان و پسر فاطمه (علیها السلام) سرور زنانی و چرا چنین
نباشی که سالار پیامبران با دست خویش غذایت داده و در دامان متقین تربیت شده ای و
از سینه ایمان ، شیر خورده ای و از دامان اسلام برآمده ای. خوشا به حالت در حیات و
ممات. اما دل مؤمنان در فراق تو ناخرسند است و شک ندارد که آن چه بر تو گذشت، خیر
بوده است. سلام و خشنودی خدا بر تو باد. شهادت می دهم که تو همان راهی را رفتی که
برادرت یحیی بن زکریا پیمود.
آن گاه نگاهی به اطراف قبر افکند و گفت: سلام بر شما ای جان های پاک که در آستان
حسین(علیه السلام) فرود آمدید. گواهی می دهم که شما نماز را بر پا داشته و زکات
پرداختید ، امر به معروف و نهی از منکر کردید و با ملحدان جهاد نمودید و خدا را
پرستیدید تا آن که مرگ شما را فرا رسید. سوگند به خدایی که محمد(صلی الله علیه
وآله) را به حق فرستاد ، ما در راهی که رفتید ، شریک شماییم.
عطیه گفت: به جابر گفتم: چگونه با آنان شریکیم در حالی که نه [با آنان] دشتی
پیمودیم و نه از بلندی و کوه بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، اما اینان سر از پیکرهای
شان جدا شد، فرزندان شان یتیم گشتند و همسران شان بیوه شدند؟
جابر گفت: ای عطیه! از حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود: هر
کس گروهی را دوست دارد در عمل آنان شریک است. سوگند به آن که محمد(صلی الله علیه
وآله) را به حق به پیامبری فرستاد نیت من و نیت یارانم همان است که حسین(علیه
السلام) و اصحابش داشتند. مرا به سوی خانه های کوفیان ببر. چون مقداری راه رفتیم،
به من گفت: ای عطیه! به تو وصیتی بکنم؟ گمان نکنم پس از این سفر ، دیگر تو را
ببینم. دوست دار خاندان محمد (صلی الله علیه وآله) را دوست بدار تا وقتی در دوستی
باقی است ، دشمن خاندان محمد(صلی الله علیه وآله) را تا زمانی که دشمن است، دشمن
بدار، هر چند اهل نماز و روزة بسیار باشد. با دوست دار آل محمد(علیهم السلام)
مدارا کن; او هر چند به سبب گناهانش بلغزد، اما گام دیگرش با محبت این خاندان ثابت
می ماند. دوست دار آل محمد(علیهم السلام)به بهشت می رود و دشمنان شان به دوزخ.8
اما سید ابن طاووس جریان زیارت جابر را این گونه، گزارش کرده است:
چون اهل بیت حسین(علیهم السلام) از شام به عراق آمدند، به راهنمای کاروان گفتند که
ما را از کربلا عبور بده. آنان چون به قتل گاه رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و
جمعی از بنی هاشم و مردان خاندان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کردند که
برای زیارت قبر حسین(علیه السلام)آمده بودند. همه شروع به گریه و ناله نمودند و بر
صورت های شان سیلی می زدند و به گونه ای عزاداری و نوحه سرایی می کردند که جگرها
را آتش می زد. زنان منطقه عراق نیز نزد اهل بیت(علیهم السلام) آمده و آنان نیز چند
روزی عزاداری کردند.9
آیا اهل بیت(علیهم السلام) روز اربعین در کربلا حضور داشته اند؟
یکی از مسائل مبهم و پیچیده در تاریخ عاشورا تعیین زمان حضور اهل بیت امام
حسین(علیه السلام) در کربلا بعد از شهادت ایشان است، زیرا اغلب منابع حدیثی و
تاریخی در این باره به صراحت گزارش نکرده اند که آیا این حادثه، روز بیستم صفر سال
61 اتفاق افتاده است یا پس از آن؟ آن چه بسیاری از منابع کهن از آن سخن گفته اند،
این است که در این روز، سرِ امام حسین(علیه السلام) به بدنش ملحق شده است که در
ادامه نوشتار به این گزارش ها خواهیم پرداخت. هم چنین گزارش شده است که بیستم صفر
روزی است که خاندان امام حسین(علیه السلام) از شام به مدینه بازگشتند. اما در این
باره، قول دیگری است که اربعین را روز ورود اسرا از شام به کربلا دانسته است. سید
ابن طاووس(رحمه الله) در این باره می نویسد:
در غیر کتاب مصباح آمده است که اهل بیت(علیهم السلام) روز بیستم صفر از شام به
کربلا رسیدند.10
تازیانه چو عدو بر سر و رویم می زد ناامید از همه کس روی به زینب (س) کردم
بی سر و سامان توام یا حسین ...
مجموعه فرهنگی یاس کبود برگزار می نماید:
سوگواره عاشورایی
موعود: از دوشنبه 13 آبان (شب اول محرم) لغایت پنجشنبه 23 آبان (شام غریبان) به مدت 11 شب
میعاد: انتهای سراج، شهرک گلستان، بهار شرقی
ساعت شروع مراسم: 8:30 شب
«آیه تطهیر سند معصومیت اهل بیت علیه السلام
آیه شریفه « إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا » [احزاب/33] ؛ خدا می خواهد پلیدی را از شما دورکند و شما را چنان که باید پاک دارد
از آیات محکم کلامالله مجید است که علاوه بر روایات فراوان شیعه، به گواهی احادیث بیشمار منقول از طریق اهل سنت نیز در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است . این آیه روشن الهی که به « آیه تطهیر» نامبردار است، حقیقت انسانهای والایی را ترسیم میکند که با گذر از عوامل مادی و خاکی، به عالیترین مرزهای عصمت و طهارت دست یافته،گوهر انسانیت را تنها به بهای رضوان الهی و خشنودی خداوند معامله کردند ؛ به گونهای که اگر فضیلت و تقوای همه انسان ها یک جا جمع شود،قطرهای در برابر دریای بیکران فضائل آنها بیش نخواهد بود. اینان همان مفسران حقیقی کلامالهیاند که در بیان منزلت رفیع و جایگاه بس بلندشان فرمود:« إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ » [ 79ـ78] .
این آیه در سوره احزاب و در ضمن آیهای قرار دارد که خطاب صدر آیه متوجه زنان پیامبر است و همین امر سبب گردیده است برخی به القای شبهه پرداخته، نزول آن را در شأن اهل بیت انکار کنند یا زنان پیامبر را نیز در زمره آنان قرار دهند. اصل آیه چنین است:
« وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ؛ و درخانههایتان قرار و آرام گیرند و همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خداوند و پیامبر اطاعت نمایید . همانا خداوند میخواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی [احتمالی و شبهه] را بزداید و چنان که شاید و باید پاکیزه بدارد.»2
آیه 28 تا آیه 34 سوره احزاب، درباره زنان پیامبر و تکالیف و وظایف آنان سخن گفته و به صورت خطاب مستقیم و با تعبیر « یا نساء النبی » ، یا به گونه خطاب غیر مستقیم و با تعبیر « یا ایهاالنبی قل لازواجک » آنان را مخاطب قرار داده، وظایف سنگین آنها را بیان فرموده است . همین امر موجب شده است تا گروهی از مفسران متعصب یا مغرض در صدد توجیه آیه برآمده، زنان پیامبر را هم مشمول اهل بیت قرار دهند؛ در حالی که با نگاهی اجمالی به آیه تطهیر و آیات قبل و بعد آن به خوبی میتوان به این حقیقت پی برد که هر گاه مخاطب قرآن زنان پیامبر هستند ،تمامی ضمایر به صیغه جمع مؤنث آمده ،حال آن که همه ضمایر در آیه تطهیر به صورت جمع مذکر است و این خود بهترین دلیل است که مخاطبان آیه، گروهی غیر از زنان پیامبرند.
در این روز در سال 61 هجری میثم تمار به دلیل وفاداری به امام حسین علیه السلام به دست ابن زیاد به دار آویخته شد و به شهادت رسید. تاریخ شهادت میثم تمار 19 ذی الحجه و روز عاشورا نیز نقل شده است.
میثم تمار فرزند یحیی و اهل سرزمین «نهروان» _ منطقهای میان عراق و ایران _ بود. بعضی او را ایرانی و از مردمان فارس دانستهاند. به او «ابو سالم» هم میگفتند. لقب «تمار» (خرمافروش) را هم ازآن جهت به او میگفتند، که درکوفه خرمافروش بود.
ابتدا، غلام زنی از طایفه «بنی اسد» بود. علی پسر ابیطالب او را از آن زن خرید و آزادش کرد. که بعد از آن از یاران و شاگردان علی شد همچنین وی از اصحاب پیامبر اسلام به شمار آمدهاست، هرچند از جزئیات زندگی او درسالهای نخستین حیاتش و در روزگار صدر اسلام، اطلاع مبسوطی در دست نیست.
میثم تمار شش پسر و نوههای بسیاری داشت. پسران وی عبارت بودند از: عمران، شعیب، صالح، محمد، حمزه و علی. میثم تمار، علاوه بر آن که خود، مسلمان و شیعه بود، خاندانش نیز از رجال و بزرگان شیعه بودند. آنان هم بطور عمده همچون وی در راه اهل بیت پیامبر اسلام بودند و بیشتر آنان در شمار راویان احادیث اهل بیت نام برده شدهاند. امامان شیعه هم، به میثم و فرزندانش اظهار محبت و علاقه کرده و از آنان تجلیل کردهاند.
صالح از اصحاب امام باقر، (امام پنجم شیعیان) و جعفر صادق (امام ششم شیعیان) و شعیب از اصحاب جعفر صادق بود. حتی محمد باقر به صالح گفت:«من به شما و پدرتان علاقه بسیار دارم.». عمران هم، از اصحاب سجاد (امام چهارم شیعیان) و محمد باقر و امام صادق بود.
علی پسر ابیطالب پیشتر، سرنوشت و سرگذشت میثم تمار را از زبان پیامبر اسلام شنیده بود. میثم هم از پیش، علاقه مند به اهلبیت پیامبر اسلام بود.
اما اولین برخورد حضوری و دیدار میثم با او در دوران خلافت علی انجام گرفت. به دنبال همین برخورد و ملاقات بود که علی تصمیم گرفت میثم را از صاحبش بخرد و سپس وی را آزاد کند. سرانجام با تصمیم علی (ع) میثم به آزادی رسید.
آشنایی میثم با علی برای او توفیقی بزرگ بود. از این رو به شاگردی در مکتبعلی مشغول شد. علی هم با مشاهده استعداد روحی و زمینه مناسب وی دانش و آگاهیهای بسیاری را به او آموخت.
میثم، علم تفسیر قرآن را نزد مولای خود علی فراگرفت. و از معارفی که از او آموخته بود کتابی تدوین کرد که کتابش را پسرش از او روایت کرد.به همین جهت، میثم یکی از مؤلفان شیعه به حساب میآید.
نقل است که علی چگونگی کشته شدن میثم را پیشگویی و به وی گفت: «تو را بعد از من دستگیر میکنند و به دار خواهند زد. در روز سوم از بینی و دهان تو خون روان خواهد شد و محاسنت را رنگین خواهد ساخت».
میثم در آخر سال ۶۰ هجری، ده روز قبل از ورود امام حسین به عراق، توسط عبیدالله بن زیاد دستگیر شد و به همان نحوی که امام علی خبر داده بود به دار آویخته شد و و کشته شد. او اولین مسلمانی بود که به هنگام قتل بر دهانش لگام زده شد.
حرم مولا در وقت نماز
باب الساعه
کاش کفتر آستانت بودم
گردی به تمام کهکشانت بودم
ایوان نجف عجب صفایی دارد
حیدر بنگر چه بارگاهی دارد
الدخیلک یا امیرالمومنین
جانم به شکوه حرمت یا مولا
السلام علیک یا امین ا...
صلی ا... علیک یا امیرالمومنین
پنجره فولاد امام علی(ع)
السلام السلام السلام
آنقدر در می زنم تا در به رویم وا کنی ....
خیل مشتاقان شاه دین
دستم بگیر یا مولا
امام علی النقی پیشوای دهم شیعیان و دوازدهمین نور از انوار عصمت و طهارت، در نیمه ذی الحجه سال 212، در محلی در حوالی مدینه، چشم به جهان گشود و با نور وجودش جهان را غرق در سرور کرد و لطف خدا از دریچه پر فیض وجودش جاری شد. آسمان و زمین مدینه ازندای تبریک و تهنیت فرشتگان مقرب الهی پر شد و قلب آسمانیان به دمیدن خورشیدی دیگر در آسمان ولایت شادمان گشت. خجسته باد میلاد فرخنده و پر نورش.
امروز صدای هلهله فرشتگان در آسمان مدینه شوری تازه بر پا کرده است. خانه امام جواد علیه السلام را شوری دیگر در بر گرفته است. غنچه ای از تبار عصمت، در بوستان آل طه شکفته و عطر وجودش شیفتگان را سرمست کرده است. امام جواد علیه السلام فرزند گرامی اش را در آغوش گرفته و نور امامت و ولایت را در پیشانی مبارکش می نگرد. جانشینی دیگر برای نور افشانی پا به عرصه وجود نهاد. تالطف خدا هم چنان بر بندگان صالحش فرو بارد. جوشیدن این چشمه سار رحمت و مهر بر عاشقان ولایت مبارک و فرخنده باد.
قامتی به اعتدال، چهره ای سرخ و سفید، گونه هایی اندک بر آمده، چشمه های فراخ و ابروهای گشاده؛ ای آفتاب هدایت! چهره ات در توصیف نمی آید که تو آینه دار جمال خدایی. نشانی از زیبایی خلقتی. عصاره ای ازپاکی ها وخوبی های آفرینشی. در بوستان آل طه و در باغ سرسبز اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام گلها همه از یک شاخه اند و همه تصویرگر زیباترین و بهترین خلقت خدا. آنان که تو را دیده اند، این گونه توصیفت کرده اند. امّا من خوب می دانم که نه زیبایی ات، در تنگنای لغت می گنجد و نه صفای چهره ات، در غالب کلمات محصور می شود. درود خدا بر تو وبر همه گل های بوستان عصمت.
سمانه مغربیه، مادر امام دهم علیه السلام ، بانویی بزرگوار و باتقوا بود. او در زهد و تقوا و دینداری، درمیان زنان زمان خود، همتایی نداشت. از پاکی و تقوای آن بانوی بزرگ، راویان تاریخ بسیار گفته اند. درسعادتمندی او همین بس که او شایستگی یافت مادر امام هادی علیه السلام گردد. در بیان بلندای مقامش همین بس که فرزند گرامی اش امام هادی علیه السلام می فرماید: « مادرم حق مرا می شناسد. او از اهل بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نمی شود و خداوند حافظ و نگهبان اوست.»
امام هادی علیه السلام دهمین ستاره آسمان امامت ، در سنین کودکی، زمانی که تنها هشت سال از عمر شریفش می گذشت، به امامت رسید. آن امام بزرگوار در هشت سالگی، با شهادت جانسوز پدر بزرگوارش امام جواد علیه السلام ، ردای امامت را به دوش گرفت و چون پدر و اجداد پاک و مطهرش به هدایتگری پرداخت. آن امام همام، هر چند در کودکی به امامت رسید، امّا چشمه ای جوشان از علم و دانایی و حکمت بود، تاآنجاکه همواره، مردم را به حیرت و تعجب وا می داشت.
دوران امام امام هادی علیه السلام دورانی سرشار از اختناق و نابسامانی و لبریز ازستمگری های خلفای عباسی بود. هرچند اندک اندک از هیبت، عظمت و قدرت دستگاه عباسیان کاسته می شد، امّاهم چنان فشار بر علویان و مبارزه با تفکرات اسلامی به شدت اِعمال می شد. امام هادی علیه السلام مدت بسیاری از دوران امامت خود را در سامراء تحت مراقبت و نظارت دستگاه خلافت به سر می برد. هرچند به ظاهر امام را محترم داشته و آزاد گذاشته بودند، اما در واقع، امام هادی علیه السلام بیشتر مدت امامت خود را در زندان نظامی عباسیان گذراندند. امّا این مراقبت های شدید راه بر هدایتگری و اعمال نفوذ امام نمی بست و امام به صورت مخفیانه، به فعالیت های پرثمر خود مشغول بودند.
متوکل خلیفه ستمگر عباسی، بزم شرابی مهیا کرده و به قصد توهین به مقام بلند امام هادی علیه السلام ، ایشان را بدانجا فرا خوانده است. گستاخی و تاریک دلی، او را وا می دارد که به امام هادی علیه السلام ، عصاره همه پاکی های عالم، جام شرابی تعارف کند. امام آن را رد می کند و او از امام می خواهد که شعری بخواند. امام پاسخ رد می دهد و او اصرار می کند. پس امام علیه السلام می خواند: «حاکمان مقتدر بر قله کوه ها روزها را گذراندند و مردان نیرومند از آنان پاسداری کردند. اما آنان از خطر مرگ نرهیدند. پس از آن همه عزّت، آنان را در گورها جا دادند که چه آرامگاه ناپسندی است و درپی آن، منادی فریادشان زد که کجاست آن زیورآلات و تاج ها و لباس های فاخر؟ چه شد آن چهره های به نازپرورده؟ اکنون کرم ها بر سر خوردن آن چهره هایند. خانه هاشان ویران شد، اموالشان بر جا ماند و خود به سوی گورهای تاریک شتافتند». با خواندن این اشعار و باتأثیر کلام امام ، مستی متوکل به گریه بدل می شود. بزم او برهم می خورد و دستور می دهد امام را با احترام به منزل باز گردانند.
در دوران امامت امام هادی علیه السلام که چون اجداد بزرگوارش، منبع حکمت و معدن علم و دانایی بود، مکاتب عقیدتی بسیاری رواج یافته و نظرات مختلفی پیرامون اصول عقیدتی اسلام مطرح شده بود. نظرات باطلی که مکتب اصیل اسلامی را با خطر تحریف روبرو می کرد. امام هادی علیه السلام با عظمت علمی و نور هدایت و روشنگری خود، راه را بر بسیاری از این تحریف ها بسته و پیاپی نظر اسلام ناب را به جامعه عرضه می داشت. ایشان همواره نظرات ناب اسلام را به شکلی صحیح بیان می کرد و شک و تردیدهایی که مکاتب گوناگونی مغرضانه بر اصول اعتقادی اسلام وارد می کردند را بی اثر می نمود.
در مورد گنجینه علمی و گستره دانایی امام هادی علیه السلام ، زبانْ ناتوان و قلمْ شکسته است. درباره دقت و تیزبینیِ علمیِ آن حضرت نقل کرده اند که متوکل عباسی نذر کرده بود اگر خداوند بیماری اش را شفا بخشد، مال بسیاری صدقه دهد. بیماری او درمان شد و گاه انجام نذر رسید. در اینکه چه اندازه از مال را بسیار می گویند، از علما پرسید. امّا هیچ کس نتوانست پاسخ محکم و روشنی بدهد. پس این مسأله را از امام دهم علیه السلام سؤال کرد. امام فرمودند: «هشتاد درهم صدقه بدهد؛ چرا که خداوند در قرآن می فرماید: خدا در موارد بسیاری شما را یاری کرد و شماره ی جنگ های پیامبر هشتاد جنگ است که پیامبر در آن ها یاری شده است». و بدین گونه یکبار دیگر امام همگان را در حیرت عظمت علمی خود وا نهاد.
امام هادی، چشمه ساری از دریای جوشان رحمت الهی و بارانی از زلال مهربانی خدا، درباره ی گذشت و پذیرفتن عذرِ
عذر خواهان، چنین توصیه می فرمایند: «اگر خدا خیر بنده ای را بخواهد، او را چنان کند که چون کسی از او عذر بخواهد، او بپذیرد.»
دهمین چراغ هدایت انسان ها و راهنمای راه سعادت بشری، در توصیه به دوری از گناه و اطاعت از خدا می فرماید: «هر که خدا را اطاعت کند، مردمان از او اطاعت کنند. هر که مطیع خدا باشد، دچار خشم مخلوق نشود. وهرکه خدا را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق گرفتار می شود.»
نوری تازه در آسمان ولایت می درخشد. کودکی از تبار پاکان چشم می گشاید. امام هادی علیه السلام پیشوای دهم شیعیان، دنیا را با تولد خود روشنایی می بخشد. فرشتگان، دل به حضور او مسرور می دارند. او تسبیح می گوید و عالم خلقت در این تسبیح گویی با او همراه می شود که: «پاک است خدای جاودانی که در پرده فراموشی فرو نمی رود. پاک است خدای استواری که به بازی در نمی افتد. پاک است آن خدای دارا و بی نیازی که به نیازمندی فرو نمی افتد. پاک و منزّه است خدای من و ستایش از آن اوست.»
در این روز یا شب آن در سال هفتم هجرت، فدک به حضرت زهرا(س) بخشیده شد، و حضرت رسول(ص) بر این بخشش شاهد گرفتند. قول دیگر در این باره 15 رجب است.
فتح فدک
پس از فتح خیبر در سال هفتم هجرت، حدود چهار سال قبل از شهادت پیامبر(ص) جبرئیل نازل شد، و دستور فتح فدک توسط پیامبر و امیرالمؤمنین(ع) را آورد. آن دو بزرگوار در تاریکی شب با اسلحۀ لازم به سرزمین فدک آمدند، و حسب دستور پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) بر کتف پیامبر (ص) قرار گرفت و آن حضرت برخاست و امیرالمؤمنین(ع) را با خود بلند کرد. به معجزۀ الهی مولی الموحدین(ع) در حالی که شمشیر رسول الله(ص) همراهش بود، از دیوار قلعه فدک بالا رفت و بالای دیوار صدای مبارکش را به اذان بلند کرد.
یهودیان قلعه گمان کردند که مسلمین حمله کرده اند و روی دیوارها هستند. خواستند از در قلعه فرار کنند، ولی بیرون قلعه مقابل در آن پیامبر صلی الله علیه واله را در برابر خود دیدند و از طرفی امیرالمؤمنین(ع) پایین آمد و با آنان درگیر شد و 18 نفر از بزرگان آنان را کشتند، و بقیه تسلیم شدند.
زنان و فرزندان آنان را اسیر کردند و غنایم را همراه خود آوردند. امر بر این قرار گرفت که هر کس از اهل فدک مسلمان شود، خمس اموال او را بگیرند و هر کس بر دین خود باقی ماند همۀ اموالش را بگیرند. این گونه بود که بدون لشکر کشی و کوچکترین دخالت مسلمین قلعۀ فدک را فتح شد. و طبق آیۀ مبارکه سورۀ حشر سرزمینهایی که بدون لشکر کشی مسلمین فتح شود، حتی اگر اهل آنجا خودشان به عنوان تسلیم نزد پیامبر(ص) بیایند، این مناطق و غنایم و اسرای آن مِلک خاص حضرت است و مانند اموال شخصی خود می تواند هر تصمیمی دربارۀ آنها بگیرد، و مسلمین هیچ حقی در آنها ندارند.
اعطای فدک به فاطمه(س)
بعد از این ماجرا جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:" و آت ذاالقربی حقه" :"حق خویشان را به آنان بده" پیامبر - صلی الله علیه و اله – پرسید: منظور چه کسانی هستند، و این حق کدام است؟جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت: فدک را به فاطمه علیها السلام عطا کن. پیامبر(ص) به حضرت زهرا فرمود: " خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد، و چون لشکر اسلام آن را فتح نکرده مخصوص من است. خداوند دستور داده آن را به تو بدهم. از سوی دیگر مهریۀ مادرت حضرت خدیجه(س) بر عهدۀ پدرت مانده و پدرت در قبال مهریۀ مادرت و به دستور خداوند فدک را به تو عطا می کند. آن را برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش".
حضرت زهرا(س) عرض کرد: "تا زنده اید بر من و مال من صاحب اختیار هستید". پیامبر(ص) فرمود: ترس آن دارم که نااهلان تصرف نکردن تو را در زمان حیاتم، بهانه ای قرار دهند و بعد از من آن را از تو منع کنند.حضرت صدّیقه علیها السلام عرض کرد: آن گونه صلاح می دانید عمل کنید. پیامبر(ص) امیرالمؤمنین(ع) را فرا خواند و فرمود: "سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایی پیامبر بنویس و ثبت کن ". علی(ع) آن را نوشت و پیامبر)ص) و ام ایمن شهادت دادند و پیامبر(ص) فرمود: ام ایمن زنی از اهل بهشت است .
درآمد فدک
رسول خدا(ص) مردم را در منزل حضرت زهرا(س) جمع نمود و به آنان خبر داد که فدک از آن فاطمه(س) است و از درآمد فدک به عنوان اعطای فاطمه علیها السلام بین مردم تقسیم کرد.
درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه طلا تا صدوبیست هزار سکه نوشته اند. هر سال چشمان بسیاری از نیازمندان منتظر سررسیدن درآمد فدک بود.
غصب فدک
بعد از رحلت پیامب(ص) مأموران ابوبکر به دستور او نمایندۀ صدّیقه(س) را از فدک اخراج کردند و ملک آن را غصب نمودند و در آمد آن را به طور کامل برای مخارج حکومت غاصبانۀ خود صرف کردند.
حضرت صدّیقه علیها السلام همان نوشته و سند فدک را که پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند و آن حضرت ثبت کرد، عیناً نزد ابوبکر آورد، ولی ابوبکر نه سند را قبول کرد و نه شاهدان را.
بعد از 15 روز که از شهادت پیامبر(ص) گذشته بود، حضرت صدّیقه شهیده(س) همراه با جمعی از زنان بنی هاشم به مسجد تشریف بردند و خطبه ای ایراد فرمودند که دریایی از معارف، حقایق بلاغت و فصاحت و شرایع اسلامی در آن است.
ابوبکر نامه ای دال بر باز گرداندن آن به حضرت نوشت، ولی هنگامی که فاطمه زهرا(س) آن سند را در دست داشت و به منزل باز می گشت با عمر روبرو شد و او نوشتۀ ابوبکر را با جسارت به ساحت ملکوتی حضرت از او گرفت.
پی نوشت ها:
(بحار الانوار: ج 95 ص 189. مستدرک سفینة البحار: ج 2 ص 216)
( مصباح کفعمی: ج 2 ص 598)
(سورۀ حشر: آیۀ 6 – 7 )
(سورۀ اسراء:آیۀ 26 .)
(بحار الانوار: ج 21 ص 22 – 25، ج 29 ص 123.)
در شب 14 ذی الحجه الحرام واقعه شق القمر به اعجاز پیامبر صلی ا... علیه و آله در مکه رخ داد. بعضی این واقعه را در شب 18 این ماه گفته اند.
قریش از آن حضرت معجزه طلب کردند و حضرت با انگشت اشاره به ماه کرد و به قدرت الهی دو نیم شد و باز به هم پیوست و این آیه نازل شد: اقتربت الساعه و انشق القمر.
ابو جهل گفت: "این سحر است! بفرستید از شهرهای دیگر هم بپرسند که آیا آنها هم دیدند که ماه دو نیم شد؟!" چون از اهل شهرهای دیگر پرسیدند. آنها خبر دادند که نیمی از ماه پشت خانه کعبه و نیمی بر کوه ابوقبیس افتاد.
" هنگامی که می خواستم در مورد اسلام تحقیق کنم یکی از دوستانم ترجمه ای از قران کریم به زبان انگلیسی را به من هدیه کرد و من نیز بطور اتفاقی آن را باز کردم و اتفاقا سوره قمر آمد. سپس شروع به خواندن کردم ....و ماه شکافته شد...وقتی به این جمله رسیدم از خود پرسیدم آیا واقعا ماه شکافته شده است؟؟! سپس با ناباوری کتاب را بسته و به کناری گذاشتم و از تحقیق در باره اسلام هم منصرف شدم. و دیگر سراغ آن کتاب هم نرفتم. روزی در مقابل تلویزیون نشسته بودم و طبق معمول شبکه بی بی سی را مشاهده می کردم ، برنامه ای بود که در آن مجری با سه نفر از دانشمندان ناسا متخصص در علوم فضایی مصاحبه داشت. موضوع برنامه جنگ ستارگان و صرف میلیاردها دلار در این راه و اعتراض به این موضوع بود. مجری با بیان اینکه صدها میلیون نفر در سراسر جهان از گرسنگی رنج می برند دانشمندان را مورد انتقاد قرار داده بود و آنان هم با بیان مفید بودن این تحقیقات در مجالات کشاورزی و صنعت و غیره از این طرحها دفاع می کردند... مجری سپس سئوال دیگری را طرح می کند بااین مضمون که "شما در یکی از سفرهای خود به ماه حوالی 100 میلیارد دولار هزینه کردید و تنها خواسته اید که پرچم آمریکا را بر روی ماه نصب کنید...آیا این عاقلانه است"؟؟! در جواب این گوینده دانشمند آمریکایی لب به سخن گشوده و می گوید که در آن سفر ، هدف ما مطالعه ترکیب داخلی ماه بوده که بدانیم چه تشابهاتی با زمین دارد و در این زمینه به موضوع عجیبی برخورد کردیم که عبارت بود از یک کمر بندی از سنگها و صخره های تغییر شکل یافته که سطح کره ماه را به طرف عمق و به طرف سطح دیگر آن پوشانده بود و هنگامی که این اطلاعات را به زمین شناسان منتقل کردیم مایه شگفتی آنان شده و گفتند چنین چیزی امکان ندارد مگر آنکه ماه در مرحله ای از حیات خود به دو نیم تقسیم شده و سپس دوباره جمع شده باشد و به شکل اول بازگشته باشد.و این نوار از صخره های تغییر شکل یافته نتیجه برخورد دو نیمه ماه در لحظه جمع شدن و به هم پیوستن دو نیمه آن می باشد."
هفتم ماه ذیحجه، که نام ارزشمند «حج» را با خود دارد سالروز شهادت بنیانگذار حوزه علمیه دنیای اسلام، ابوجعفر، محمدبنعلیالباقر علیهالسلام میباشد و فرصتی است که درباره حضرت بگوییم،
بیش از ٨٠ سال از رحلت پیامبر اسلام میگذشت و بیش از ٥٠ سال از شهادت امام علی علیهالسلام، کرسی تدریس و تعلیم نبود و انسانسازی جایگاهی نداشت، بنیامیه در «ضعف» بودند و فرزندان عبدالملک جایگاه مورد احترام نداشتند. این امام در سال ٩٤ به امامت رسید و در داخل و خارج دنیای اسلام با تأسیس حوزه علمیه، شهرت یافت و بیش از پانصد نفر را آموزش داد، آن هم از علوم مختلف «فقه، کلام، تفسیر، اخلاق» .
صبحها در مسجدالنبی تدریس میکرد برای عموم که مخالفان امام نیز حضور مییافتند و عصرها در منزل با حضور نخبگان و فرهیختگان، حضرتش «باقرالعلوم» شهرت یافت، زیرا توفیق بسیاری در تشریح علوم یافت و فرزند وی «جعفربن محمد علیهالسلام» حوزه و تدریس را کمال داد و به چهارهزار نفر رساند و شد دانشگاه، حضرت باقر علیهالسلام گاهی از خود میگفت و گاهی از پدران خود سخن نقل میکرد و زمانی میگفت «قال رسول الله، ص» پیامبر فرمود و کسی آن را انکار نکرد. شهادت این امام معصوم و مظلوم، تسلیت باد.
الصلوة و السلام علیک یا محمد بن علی ایها التقی الجواد یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا ومولانا انا توجهنا واستشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند الله
آفتاب طلعت نهمین پیشوای شیعیان جهان حضرت امام محمد تقی جوادالائمه (ع) در روز دهم رجب ( و به قولی در یازدهم رمضان ) سال 195 هجری در مدینه از مشرق امامت و ولایت طلوع کرد .
نام ایشان محمد و لقبشان جواد و تقی و کنیه ایشان ابوجعفر می باشد .
پدر ایشان حضرت امام رضا (ع) هشتمین امام شیعیان و مادرشان سبیکه ( یا خیزران ) هستند .
ایشان در هنگام شهادت پدر بزرگوارشان 7 سال ( به روایتی 9 سال ) داشتند که امامت و رهبری شیعیان بر عهده ایشان قرار گرفت و با وجود سن کم توانستند به تمام شبهات و سوالات مردم به خوبی پاسخ دهند و ثابت کنند که امامت شیعیان به حق شایسته ایشان است .
....................................................................................
شهادت :
حضرت امام جواد(ع) جوانترین امام ما شیعیان بودند و در هنگام شهادت تنها 25 سال از عمر مبارکشان می گذشت .
ایشان در آخر ماه ذیقعده سال 220 هجری در بغداد به شهادت رسیدند .
مرقد منور و مطهر ایشان در کنار جدشان حضرت امام موسی کاظم (ع) در کاظمین قرار دارد .
....................................................................................
گزیده ای از سخنان گهربار حضرت جواد الائمه (ع) :
- مردی به آن حضرت گفت : مرا اندرز ده . فرمودند : می پذیری ؟ گفت : آری .
پس آن حضرت فرمودند :
صبر را بالش خویش ساز و فقر را به آغوش بگیر و شهوات را به دور انداز و با دلخواه خود مخالفت کن و بدان که همیشه در برابر دیدگان خدایی ، پس مراقب خویش باش که چگونه باشی .
- هر که گوش دل به گوینده ای دهد به حقیقت وی را پرستیده است ، اگر گوینده از طرف خدا باشد خدا را پرستیده و اگر وی از زبان ابلیس سخن بگوید در حقیقت ابلیس را پرستش نموده است .
- هر که در صحنه کاری حضور داشته باشد و از آن کار ناخشنود باشد ، مانند کسی است که از آن صحنه غایب است . ( در خیر و شر آن کار و ثواب یا عقاب آن شریک نخواهد بود ) و هر که از صحنه کاری غایب باشد ولی ( وقتی که بشنود ) از آن کار خشنود باشد مانند کسی است که در آن صحنه حاضر بوده ( و در ثواب یا عقاب آن شریک خواهد بود )
- برملا نمودن کاری که هنوز کاملا استوار نگشته باشد ، مایه تباهی آن کار است .
شهادت امام رضا علیه السلام (بنا بر قولی) را بر شما شیعیان راستینش تسلیت عرض می نماییم.
بنا بر قولی در این روز در سال 203 هجری قمری حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام به شهادت رسیدند.
سید بن طاووس در این باره می نویسد: در بعضی از مصنفات اصحاب عجم رضوان ا... علیهم دیدم که مستحب است زیارت نمودن مولایمان امام رضا علیه السلام در روز بیست و سوم ذی القعده - از دور یا نزدیک - به زیارت معروفه یا به چیزی مانند زیارت.
از لینک بخش زنده آستان قدس رضوی جهت زیارت مجازی استفاده فرمایید.
التماس دعا.
دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگاه کنی
من تو رو نگات کنم، تو هم منو صدا کنی
قربون چشات برم، از راه دوری اومدم
جای دوری نمیره، اگه به من نگاه کنی
دل من زندونیه، تویی که تنها می تونی
قفسو واکنی و پرنده رو رها کنی
می شه کنج حرمت گوشه قلب من باشه
می شه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی
امام علی بن موسیالرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام میباشند.
ایشان در سن 35 سالگی عهدهدار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختیها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، بعضی از ابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی مینماییم.
ادامه مطلب ...
ازشب میلاد تو اینگونه حاصل می شود
ماه ،روز اول ذی القعده کامل می شود
بارها سر در میارد از شب میلاد تو
تا که جبرائیل ازخورشید غافل می شود
گوئیا شان نزولش می شود ایران ما
هرچه بر "موسی بن جعفر"سوره نازل می شود
پای او "شاه چراغ "ودستها "عبدالعظیم"
چشم ایران چون که مشهدگشت-قم ؛دل می شود
خاک مشهد نسخه ی ایرانی کرب وبلاست
حضرت معصومه زینب را معادل می شود
هرچه قابل تر در این مجموعه ناقابل تر است
هرچه ناقابل در این مجموعه قابل می شود
هرکسی از خویش داخل گشت خارج می شود
هرکسی از خویش خارج گشت داخل می شود
هرکسی درشهر عاقل گشت عاشق هم نشد
هرکسی درصحن عاشق گشت عاقل می شود
رتبه ها بر عکس دنیا می دهد اینجا جواب
شاه باترفیع در صحن تو سائل می شود
درحریمت شعر گفتن کار خودرا می کند
"شاطر عباس قمی" هم گاه "دعبل "می شود
اشک وقتی واقعی شد در حرم هم سرگرفت
پس به جای مُهر پیشانی من گل می شود
هرکسی طرز ارادت را به تو توضیح داد
صاحب یک جلد توضیح المسائل می شود
گوشه ای از لطف پنهان تو که معلوم نیست
گوشه ای از لطف معلوم تو"فاضل"می شود
تاچهل شهرمجاور وسعت اکرام توست
پس من ِهمسایه ات رانیز شامل می شود
مشکلات سختم آسان شد ولی کاری بکن
دل بریدن از تو دارد باز مشکل می شود
اهلبیت پیامبر(ع) چهره هاى پرفروغى به جهانیان عرضه کرده اند و نامشان مانند ستارگان درخشان در آسمان فضیلتها مىدرخشد؛ درخشانترین ستاره در میانبانوان هفتمین منظومه ولایت؛ فاطمه کبرى فرزند پاکیزه موسى بن جعفر(ع) است.
ادامه مطلب ...
حضرت صادق(علیه السلام ) درماه شوال سال یکصد و چهل وهشت به سبب انگور زهرآلوده که منصور به آن حضرت خورانیده بود، وفات کرد وبه شهادت رسید.
ودروقت شهادت از سن مبارکش شصت وپنج سال گذشته بود. درکتابهای معتبر معین نکرده اند که کدام روز ازشوال بوده است ولی صاحب کتاب جنات الخلود که محقق ماهریست بیست و پنجم آن ماه را گفته وبقولی دوشنبه نیمه رجب بوده . واز مشکوة الأنوار نقل شده است که مردی از اصحاب آن حضرت، در زمان بیماری امام (که منجر به وفات آن حضرت گردید)، نزد ایشان رفت، آن حضرت را چنان لاغرو ضعیف یافت که گویا هیچ چیزازآن بزرگوار جز سر نازنیش باقی نمانده است، پس آن مرد از این حالت امام به گریه درآمد .عصر امام صادق( علیه السلام ) یکی از طوفانیترین ادوارتاریخ اسلام است که ازیک سو اغتشاشها و انقلابهای پیاپی گروههای مختلف ، بویژه از طرف خونخواهان امام حسین (علیه السلام ) رخ میداد ، که انقلاب ابو سلمه در کوفه و ابو مسلم در خراسان و ایران از مهمترین آنها بوده است .
و از دیگر سو عصر برخورد مکتبها و ایده ئولوژیها و عصر تضاد افکار فلسفی و کلامی مختلف بود که از برخورد امت اسلام با مردم کشورهای فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامی با دنیای خارج، به وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانی برای فهمیدن وپژوهش پدید آورده بود .
ضرورت شخصیت شناسیبدون تردید کنگاش در عمل کرد و موضع گیری شخصیّت های برجسته گذشته از جمله اموری است که می تواند در تشخیص وظیفه و مسئولیت آینده گان مفید واقع گردد؛ چرا که تحولات فرهنگی و اجتماعی جوامع و پیش آمدهای زندگی افراد بسیار شبیه به همدیگر است. با توجّه به این حقیقت است که از تاریخ به عنوان چراغ راه آینده گان یاد شده است. آشنایی با زندگی و اخلاق و رفتار دست پروردگان اولیای الهی که بهترین سرمشق برای افراد محسوب می شوند، در تکوین شخصیّت و پرورش فضیلت های انسانی و گسترش بینش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی مردم، به ویژه قشر نوجوان و جوان، بسیار موثر است. از جمله شخصیت های برجسته تاریخ اسلامی محدّث بزرگوار حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام است که زمان شناسی و اخلاص و اعتقاد راسخ او به اهل بیت علیهم السلام و نیز نوع فعالیت ها و موضع گیری او در یکی از سخت ترین دوره های تاریخ اسلام از جهات بسیاری آموزنده است.
|
کسى که انگشتر عقیق به دست کند، همیشه خیر مىبیند.
(13)على(علیه السلام)، بهترین داور
گروهى از فرشتگان درباره چیزى با یکدیگر مشاجره نمودند، حاکم و داورى را از بنىآدم تقاضا کردند، خداوند متعال به آنها وحى فرمود که خودتان انتخاب کنید و آنان على ابن ابیطالب(علیه السلام) را برگزیدند.
(12) دستور العملى جامع
(9) على(علیه السلام)، رهبر و پیشوا
(8) حجاب فاطمه
(7) نزدیکترین اوقات زن به خدا
(5) فاطمه در مقام شکوه از دو خلیفه
(3) بهترین زنان کیستند؟
(2) حرمت مست کننده ها
(1)موقعیت اهل بیت در نزد خدا
برآنیم که تا از هر یک از ائمه بزرگوار چهل حدیث در چهل روز بر روی خروجی وبلاگ قرار دهیم تا ان شاء ا... خداوند متعال ما را از برکات این احادیث بهره مند سازد.
ضمن عرض تبریک به مناسبت عید بندگی خدای خوبی ها از تاخیر بوجود آمده در ابلاغ این عرض تبریک از حضور شما گرامیان کمال عذرخواهی را دارم.
دوستان خود در این مجموعه فرهنگی را از دعای خیر خود بی نصیب نفرمایید.
حجتالاسلام و المسلمین حسین انصاریان در کتاب «معاشرت» که از تالیفات اوست به بیان خاطرهای پرداخته است که در پی میآید:
از طرف یکی از دوستان که در عشق به امام زمان (عج) زبانزد اهل ایمان در نیشابور است و با شنیدن نام آن حضرت و یاد آن یادگار انبیاء و امامان (علیهمالسلام) چون باران بهار از دیده اشک میبارد، در دهه دوم ماه ذیحجه به مناسبت عید ولایت جهت تبلیغ دعوت شدم.
چند شبی از مجلس نورانی تبلیغ گذشته بود که یکی از دوستان روحانیام که در مشهد زندگی میکند به دیدنم آمد و به تقاضای من بنا شد تا آخرین شب اقامتم در نیشابور نزد من باشد.ادامه مطلب ...